R. Raygan رایگان رضا:
باسلام
یاددوران قدیم ساوه (36)
ماه رمضان راچگونه گذرانید؟
دردهه شصت جوانانی انقلابی وپرشوردرهیئت دو فلان زینب س بودیم که شب های احیا به ساوه قانع نبودیم اتوبوسی تهیه میشد برای شب های احیاوحضوردرمهدیه تهران باسخرانی شیخ حسین انصاریان و بامداحانی چون محسن طاهری ومنصورارضی سپس درسالهای بعدبه حسینیه محبین الائمه ع میدان پانزده خرداده که بازاریان تهران ساخته بودند میرفتیم؛ چون شیخ حسین به آنجاآمده بودشب هایکه بسیارشورانگیزبود؛ البته بادوستان گاهی درمسجد ارک هم برای منصورارضی میرفتیم؛ شوروحال جوانی درآن ایام بادوستان همراه خاطرسازبود؛ ساوه درآن سال هامراسم های ساده وسنتی داشت که برای جوانان پرشورکه طالب مطالب جدید ومعارف بالاباشد نبود؛
شیخ حسین انصاریان انسان خودساخته ای بودکه چون آلوده به سیاست نشده بود وروحانی باسوادو بابیان شیواجوانان راجذب منبرها شب های احیاکرده بود؛
ما گروهی دانشجوو دانش آموزیکدست که درهیئت طفلان هرساله رنج سفر رابه عشق وشورشب های احیا ماه رمضان زنده نگه میداشتیم؛ تمام آن دوستان صاحب کلاه ومنصب ودارای مقامات دنیوی ومعنوی هستندکه هریک خاطره آن دوران رابه نیکی یادمی کنند؛ بعدازسالهای 73مراسم های شب های احیاحال وهوای جوان پسنددر ساوه برپاشد وشب های احیای تهران کمرنگ شد؛
البته یادآوری کنم دراوالایل انقلاب روزهای جمعه بابعضی ازاین بچه هابرای نمازجمعه به قم و درزمین چمن کناربیمارستان آیت الله گلپایگانی به امامت آیت الله مشگینی برگزارمیشود میرفتیم؛ چه شوروحالی بودوچه انگیزه ای؛ باشدکه خداوندا همه را قبول کند؛ خواستم ذکری ازآن دوران طلایی داشته باشم.
قسمت سی وشش ادامه دارد
باسلام
یاددوران قدیم ساوه(32)
ماه رمضان راچگونه گذراندید؟
دردهه شصت که دبیرستان میرفتیم شهراین قدرگسترش نیافته بود. خیابان فردوسی به این سبک ونام نبودتانزدیک رودخانه آسفالت شده بود؛ شب هابعدازافطارگروهی ازرفقای دبیرستانی؛ هم تیمی فوتبال ودوستان دیگرتاسحرگل گوچک درآخرخیابان نزدیک رودخانه بازی می کردیم؛ نه ماشینی ردمیشدونه خانه ای آنجابود؛ دراین بازیهایادش بخیر گاهی شرط بندی سرکیک نوشابه؛ ساندویچ های حسین ممتحن روبروی بانک مسکن؛ کیم وبستنی وازهمه مهمتر کریهای دوران جوانی که مزه آن شبها گاهی درخاطره ها زنده می کنم؛
گاهی آقااسماعیل کمال حسینی این استوره فوتبال وانسان بامعرفت ودوست داشتنی فراخوان شبها ی ماه رمضان میدادازجلواستادیوم تختی باگر مکن دومیدانی ماراتون شروع میشد مسیرهای میدان فلسطین؛ کارگر؛ حاج بلوک؛ میدان سرداران؛ میدان شهرداری؛ میدان آزادی وبلوارهمدان قهوه خانه آقارضا یی بودکه ایستگاه استراحت روی تخت هابا خوراکیهای متنوع صفایی می کردند یکی از خاطرات مربوط میشود.به همین آقارضا قهوه چی ایشان گاهی انتظارداشت چون نوشابه گرانترازچای بود همه نوشابه بخورندبنده خدابه سودنوشابه راضی بودولی بعضی وقت ها بچه هاچای بیشترمیخوردند؛ ازآنجاتاخانه برای سحری میدودند؛
نوددرصدبچه روزه بودند؛ آنروزهاهیچ یک ازبچه اعتیادبه هیچ چیزنداشتند؛ اعتماد؛ صداقت؛ معرفت و بزرگی درهمه بچه ها وجودداشت؛ ازغرور وحیله دوربودند؛ الان بعدازسی الی سی وپنج سال می گذرد ولی مزه آن خاطرات زنده است؛
ارتباط دوستان خانوادگی بودواعتماددرهمه بچه هاموج میزد
ادامه دارد.
قسمت سی ودو
گفتم ممنون ازلطفتان نیازنیست؛ خداشماراخیردهد؛ درآن دل شب این انسان نیکوکارکسی جز
مرحوم حاج مهدی کریمی
نبود؛ فرهنگی فعال که برای اعتلال نام ساوه بسیارتلاش کرد؛ زمانیکه درمیدان امام (مخابرات) روزنامه فروشی داشت؛ روزنامه ورزشی کیهان دردهه پنجاه وشصت بسیاربرای جوانان هیجان انگیزبود؛
مرحوم مهدی کریمی ازفرهنگیان فعال درامررسانه بود نمایندگی انتشارات کیهان درقدیم باعث توسعه فرهنگ درجامعه شهری می شد.
روزنامه کیهان؛ کیهان بچه ها کیهان ورزشی یادش بخیر
باشدتامسئولین ارشاداسلامی نام این انسانهای فرهنگی رابه جوان وقشراینده معرفی کنند.
روحش شاد نامش گرامی
قسمت بیست وچهار ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۱۶] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه (24)
خاطره ای ازمرحوم حاج مهدی کریمی
یکی ازفرهنگیان نقل می کرد؛
ساعت سه نصف شب اولین فرزندم دنیاآمده بود؛ ولی بعضی ازملزومات راخواسته بودندکه آماده نبود. رفتم اززایشگاه 17شهریورساوه بیروم؛ باعجله وخوشحال ولی آن زمان هیچ وسیله ای نداشتم فقط باخدارازونیازداشتم که خدایا وسیله ای برسان؛ هنوزکلام درذهن بودناگهان پیکانی توقف کرد وگفت: کجا؛ برسانم؛ ازخوشحالی پردرآوردم وسوارشدم ایشان رانمی شناختم؛ گفت اینجاچه می کنی؛ ماجرافرزنددارشدن راتعریف کردم؛ تبریک گفت وحقیرراتاجلومنزل بردهرچه خواستم برودولی فایده ای نکرد تا وسایل رابرداشتم وبنده راتازایشگاه رساند؛ یک مبلغی پول درآورد تعارف کرد وگفت اینهارابگیربعدامی دهید ؛ قابل نداردشایدنیازباشد؛ گفتم ممنون ازلطفتان نیازنیست؛ خداشماراخیردهد؛ درآن دل شب این انسان نیکوکارکسی جز
مرحوم حاج مهدی کریمی
نبود؛ فرهنگی فعال که برای اعتلال نام ساوه بسیارتلاش کرد؛ زمانیکه درمیدان امام (مخابرات) روزنامه فروشی داشت؛ روزنامه ورزشی کیهان دردهه پنجاه وشصت بسیاربرای جوانان هیجان انگیزبود؛
مرحوم مهدی کریمی ازفرهنگیان فعال درامررسانه بود نمایندگی انتشارات کیهان درقدیم باعث توسعه فرهنگ درجامعه شهری می شد.
روزنامه کیهان؛ کیهان بچه ها کیهان ورزشی یادش بخیر
باشدتامسئولین ارشاداسلامی نام این انسانهای فرهنگی رابه جوان وقشراینده معرفی کنند.
روحش شاد نامش گرامی
قسمت بیست وچهار ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۱۷] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه( 25)
کتاب وکتابخانه
به قلم رضارایگان ساوجی
من یارمهربانم دانا وخوش بیانم
گویم سخن فراوان باانکه بی زبانم
کتاب و کتاب خوانی درفرهنگ ایرانیان سابقه دیرینه دارد؛ ازآثارباقیمانده درتخت جمشید؛ کتابخانه عظیم آنجابیانگر فرهنگ ایرانیان باستان بوده است؛ بیشترین اقوام بشیری که درنشرواعتلای فرهنگ کتاب وکتاب خوانی دربین ملل گوناگون سابقه درخشان دارندمیتوان ازمصرباستان؛ ایران؛ روم و چین نام برد؛ درموزه های مطرح دنیا بخش نوشت ابزار؛ یکی ازشاخه های ثبت کتاب وکتاب خوانی ایرانیان باستان بوده اند؛ فرهنگ نشرعلم ازایران باستان به ملل جهان نشر یافت؛ کتاب وکتابخانه درادوارگذشته درجامعه های گوناگون به مرور زمان شکل گرفته ومعمولاپادشاهان وحاکمان کتابخانه های سلطنتی داشتندوافرادی رامطلع درامر کتاب درکتابخانه می گماشتندتاآثارنویسندگان وادباراجمع آوری کنند. تاپانصدسال قبل که صنعت چاپ توسط گوتنبرگ آلمانی احیانشده بودبیشترکتاب هابصورت دستنوشته دربین علمای فن جابجامی شد حتی کتابخانه های حاکمان افرادی رابرای کتابت استخدام می کردند؛ بافروغ اسلام ونشرمکتب الهی که علم رامنشاتحول اجتماعی؛ اخلاقی؛ اقتصادی وجغرافیادرجهان باعث گسترش علم شدند؛
باتاسیس مدارس نظامیه درقرن چهارم توسط خواجه نظام الملک کتابخانه های حوزوی ومدون شکل گرفت تابصورت آکادمیک درعصرحاضرجان دیوی کتابخانه های طبقه بندی شده را احیا ونظم نوینی بخشید.
این مقدمه بودتانوعی کتابخوانی وکتابخانه های کوچه بازاری ومغازه ای دردوره صفوی شکل گرفت باشکل گیری بازاردر دوره صفوی وآموزش علم مکاسب به کاسبان انگیزه مطالعه دربین کاسبان باعث یک فرهنگ کتابخانه های کوچک؛ درمحله ها حتی مغازه هاشد؛ درقدیم کاسبان باسواد کتب قرآن؛ مفاتیح؛ گلستان وبوستان درمغازه هاداشتندودرساعات فراغت بهره میبردندمتاسفانه امروزه این فرهنگ کتابخانه های مغازه ای کم رنگ شده ومی طلبدمتولیان این امر دراین زمینه اقداماتی کنند.
درساوه قدیم خیلی ازکاسبان چندین کتاب داشتن که باآنهامانوس بودند؛
یکی از مهندسین خوش ذوق ساوجی درمغازه زیبای خودکتابخانه ای محقرولی پرمحتواداردکه به زیبایی های آن مغازه افزوده است.
مهندس پروزامیرحسینی
این دوست عزیزماازکسانی است که انس باکتاب اوراسرزنده وازانسانهای باایمان وروشن ضمیرروزگارکرده است؛ چه خوب است انسانهای موفق ومبتکربه جوانان وکاسبان معرفی تاشهری زیباوبافرهنگ داشته باشیم؛ بعضی ازآیات؛ احادیث وابیات بزرگان درقدیم نصب العین مردم درمغازه بود این خودیک معرفت راازکاسبان به مشتریان القامی کرد.
البته آثاربه جامانده حکایت داردکه ساوه ی پیش ازاسلام هم مراکزتعلیم وتربیت ومکتب خانه های بزرگ ودانشمندان صاحب کرسی داشته است ؛
درطول تاریخ احادیث جعلی برای تسلط حاکمان برمردم وتسط عالمان دنیاطلب برای جهل وخرافات ساختن؛ ازجمله داردکه درزمان هارون الرشیدهفتادهزارحدیث جعلی ساخته شد؛ مانند حديثي که دبعضی شهرها مرده خاک نکنید ؛ سالها زمان برد تااین افکارغلط راازذهن مردم علماپاک کردند؛ ولی بهمین دلیل خیلی ساوه ایهامرده های خودرادروادی السلام؛ شیخان وشاه جمال قم دفن میکردند؛ درقبرستان شیخان بزرگانی بودندکه داستانی ازآنهاآورده میشود.
مظفرالدین شاه فاجارازدخترمیرزای قمی خواستگاری میکند؛ بعدازمراجعت به تهران میرزای قمی آن مجتهدبی نظیر سحرگاه نمازشب به پروردگارعرضه میداردخدایااگراین ازدواج رشته محبت من وتوراکم رنگ می کند مرگ فرزندمرا برسان؛ بعد هردورکعت نمازشب وخامت حال فرزندراگزارش ومیرزاشکر؛ بعداتمام نمازوترخبرمرگ فرزندرامیدهند؛ بعدخاک سپاری؛ شب هنگام نامه ای میرزابرای مظفرالدین شاه مبنی برعدم موافقت ازدواج وانزجارقیدمی کندتادوروزآینده خودم هم به دیارباقی ره سپارم؛ وقتی نامه بدست مظفرالدین شاه میرسد حرکت به سمت قم وزمانی میرسد که هنگام دفن میرزای قمی بوده است ؛ جمله ای داردسرمزارکه به جنازه میرزاقمی اشاره می کند می گوید(ازمن بیزاربودی ولی من به شما عشق می ورزیدم)؛
مرحوم آیت الله اشتهاردی که درزمان حیات استخاره آن ردخور نداشت شش جلدکتاب به نام (داستانهای کوتاه) داردکه هرکتاب صدداستان که همه واقعی واین داستان که بیان شدازآن کتاب بود؛
میرزای قمی درقبرستان شیخان قم دفن ودارای مقبره است؛ درقدیم خیلی ازساوه ایها به زیارت این فقیه میرفتند صاحب کرامت است ؛
اگرقم رفتیدبه میرزای قمی سری بزنیدتاعنایتی کنند..
قسمت ششم ادامه دارد
[۳/۱۵، ۱۹:۵۲] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه (7)
درساوه قدیم بودن مردان روزگاری که به دنبال شاد کردن مردم بودند؛ تمام عروسی های ساوه درقدیم درمنزل ها بود؛ سبک خانه های قدیم ساوه چون درمنطقه گرم وخشک بودبزرگ وبصورت تاقدیس وکاه گلی وباحیاط دلگشا که مراسم عروس هاباشوروحال وصف ناپذیری درخاطره هامانده است؛ همسایه ها همیشه یار کمکی درعروسی هابودند؛ خانه ها واسباب اثاث؛ وکمک اعضای فامیل جانانه بود؛ روزگارقدیم ساوه عروسی هاسنتی وبارضایت واحترام خاص والدین همراه بود؛ زوجین جوان مدتی درخانه والدین بودندوازمعاشرت والدین درس زندگی می گرفتندبخصوص تجربه اول بچه داری راتاخودمستقل می شدندو اکثرانزدیک والدین خوداسکان داشتند تادرموقع نیازازکمک اعضای خانواده برخوردارشوند؛ درقدیم ساوه عروسی هاباعشق واقعی همراه بودنه عشق های خیابانی ومجازی؛ ملاک جوانان آن روزگارخانواده؛ اصالت وایمان بود؛ واین باعث قوام زندگی بود؛شرایط ازدواج درروزگارقدیم باهمت والدین وبدون وام های کذایی بود؛ قناعت سرلوحه زندگی آن دوران طلایی بود.
البته شایان ذکر است هدیه های عروسی های آن زمان بیشترکادو بودتاپول؛ واین رضایت زوجین راخیلی به همراه نداشت؛ دریکی ازمحله های ساوه جوانی عاشق دختری شده بودکه دختراول تمایل داشته وبعداکس دیگر رامی پسندد؛ این جوان طبع شعر داشته است برای عروس نامه نوشته که:
بیادخترکه بابات باغ دارد
شنیدم بیست گاو چاق دارد
برای خواستگاری کردن ازتو
کسی راخرترازمن سراغ دارد
جوانان در آن زمان درحال وهوای خودکه معمولا کسی راانتخاب ولی به هرجهت موفق نمی شدند؛ یک نمونه ازاشعارعاشقانه جوانان آن زمان؛
الا دختر که بابایت گدای
دوچشم نرگست کارکجای
چه کار داری که بابایم گدای
دوچشم نرگسم کارخدای
ازاین اشعارو خاطرات درقدیم بود؛ عده ای بعنوان همراه وساقدوش دامادو عروس رابه حمام وآرایشگاه برده وآماده می کردند؛ تمام پذیرایهادرخانه هابود؛ البته خانواده دامادجهازعروس رارونمایی می کردند؛ عده ای هم حنابندان داشتند؛ کادوهای عروسی روزبعدعروسی به نام جاجمع کنان اهدای می شد؛ معمولا قدیم مراسمات خاص درشب های عروسی مثل سازدور؛ پرتاب نارنجک دستی؛ سیب یاانارازروی اسب وغیره بود؛ عروس راباسلام وصلوات؛ وجلوپای عروس با قربانی همراهی خانه بخت می کردند.
قسمت هفتم ادامه دارد
[۳/۱۵، ۱۹:۵۲] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه (8)
زندگی آرامش بخش قدیم ساوه فرهنگ عشق وشورمستی را درتمام شؤن زندگی زنده نگه میداشت؛ درساوه قدیم نوددرصدمردم برای استحمام به حمام های عمومی که توسط خیرین آن روزگارساخته شده میرفتند. هرحمام چندین محل راپوشش میداد؛ حمام هاتوسط خیرین ساخته وبه نام آنها شناخته میشد؛
دردهه های اخیریکی از زورخانه های فعال که درمجتمع ورزشی شهرداری ساوه باسالن بدن سازی خوب وپرکاربه همت وبانی استادآقاابراهیم کمال حسینی کشتی گیر؛ باستانی کار؛ شاعر؛ فعال فرهنگی؛ این ورزشگاه دائرو درزمینه های گوناگون به جامعه ورزشی ساوه وکشورخدمات داده است؛ورزشکاران مطرح دررشته های پیشکسوتان درزمینه های گوناگون به مقامات کشوری وجهانی رسیده اند؛ زورخانه شهرداری درطی این سالها به آموزش جوانان درشاخه های گوناگون همت گماشته است ؛ استادکمال حسینی این جوان محبوب ودوست داشتنی به حق دراین باشگاه ورزشی سنگ تمام گذاشته وبه همت والای ایشان کلکسیون عکس ورزشکاران نسل قدیم وجدیددائرکرده است؛یکی ازکارهای پسنده این باشگاه جذب فرهنگیان بخصوص بازنشستگان که دربدن سازی فعالیت می کنند؛
امروزه ورزش بدنسازی وباستانی شهرت جهانی پیداکرده است؛ شهرساوه باتراکم جمعیت شهری مطلبدتادرمکانهای گوناگون شهرباشگاههای ورزشی زیاددائرشود؛
یکی دیگراز پهلوانان وخیرین ورزشکارحاج ناصرثانی خانی موسس زورخانه دوشهید(شهیداسماعیل اسدی وشهیدحسین اروجی)
است که دراین دهه های اخیرموفق به جذب ورزشکاران خوب شده است؛
ورزش زورخانه الهام گرفته ازشجاعت هاومردانگیهای انسانهای بزرگ درتاریخ به مددمولاعلی ع بوده است؛
پوریای ولی یکی ازمردان ره دراین شاخه است واشعاری منصوب به این پهلوان است؛
افتادگی آموزاگرطالب فیضی
هرگزنخوردآب زمینی که بلنداست
گربه نفس خودامیری تو مردی
گربردگری خورده نگیری تو مردی
مردی نبودفتاده راپای زدن
گردست فتاده ای بگیری مردی
التماس دعا. یاعلی مدد
قسمت بیست ویک ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۱۳] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه ( 22)
مرحوم حاج حسین ارباب تیم هلال احمرسال 61راانتخاب به بچه هاگفت فلان روزساعت پنج صبح درهلال احمر ساوه باشید؛ تمام بچه هاامده بودند؛ مشاهده کردیم بزرگواری آمده وشروع به صحبت کردبعدازشرایط جنگی آن زمان توصیه داشت ازهرنظرنماینده ورزش ساوه باشیداخلاق در اس ام رد ورزش است؛ بعدازصحبت های ایشان مرحوم ارباب بازیکنان رایکی یکی معرفی کرد؛ مافهمیدم مسئول هلال احمرحاج محمدمطهری است؛ تیم رفت 13روزارومیه وتیم ساوه نماینده استان مرکزی بودکه آن سال درایران پنجم وسال بعد درایران تیم اول شد؛ این مقدمه شدتااین شخصیت ارزنده مدیرتان که بدون شک به گردن تمام ساوه حق دارد؛ ساخت هلال احمرو بیمارستان مدرس باایشان کلیدخورد بود؛ موفقیت ایشان سبب شدتاطرح وساخت دانشگاه آزاداسلامی راشروع وکمک ارزنده ای به توسعه فرهنگ این شهرکند؛
؛
[۳/۱۵، ۲۰:۱۴] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه (23)
من لم یشکرالمخلوق لم یشکر الخالق
وقتی به بیمارستان وهلال احمرو دانشگاه آزاداسلامی می نگری بدون شک یادبزرگ مرداین دیار
مرحوم حاج محمدمطهری
مردی بی ریاو خستگی ناپذیر؛ به حق انسان خیرخواه وموفق دربسیاری ازعرصه های علمی؛ فرهنگی ومعماری می افتی ؛ حاج محمدمطهری مصداق این بیت شعراست :
تو نیکی می کن و دردجله انداز
که ایزددربیابانت دهدباز
هرچه زمان می گذردماهیت کارانسانهابزرگ این دیاربیشترنمایان میشود؛ انسانهایی که نه بدنبال نان ونامی بودندنه اختلاس وحقوق های نجومی؛ باشدکه روزی مسئولین شهرتندیس این انسانهای دوست داشتنی رادرشهربناکنند تاالگوی جوانان باشد.
حاج محمدمطهری ساوجی ازخاندان علم وتقوای ساوه بودندکه دراداره فرهنگ این شهر دبیری ممتازو طراحی ماهر بود؛ ایشان باساخت هلال احمراولین فضای مناسب علمی ورزشی رابرای جوانان مهیاساخت؛ درسال 61به همت ایشان تیم فوتبال هلال احمرساوه درسطح استان اول ودرمسابقات کشوری درارومیه شرکت وحتی درسال دوم درسطح ایران مقام اول رابه همت مرحوم حاج محمدمطهری ومربی زحمتکش مرحوم حسین ارباب کسب کرد؛ حقير چون عضوتیم بودم ازنزدیک شاهدکارهای خوب ایشان بودم؛ فعالیت های حاج محمدمطهری بایدبرای نسل امروز گفته شود؛ می طلبدمسئولین بویژه فرمانداری ویژه ساوه یادبوداین عزیزان راباکنگره ای پاس دارند.
روحش شادو نامش گرامی
قسمت بیست وسه ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۱۵] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه (21)
خاطره ای ازمرحوم حاج مهدی کریمی
یکی ازفرهنگیان نقل می کرد؛
ساعت سه نصف شب اولین فرزندم دنیاآمده بود؛ ولی بعضی ازملزومات راخواسته بودندکه آماده نبود. رفتم اززایشگاه 17شهریورساوه بیروم؛ باعجله وخوشحال ولی آن زمان هیچ وسیله ای نداشتم فقط باخدارازونیازداشتم که خدایا وسیله ای برسان؛ هنوزکلام درذهن بودناگهان پیکانی توقف کرد وگفت: کجا؛ برسانم؛ ازخوشحالی پردرآوردم وسوارشدم ایشان رانمی شناختم؛ گفت اینجاچه می کنی؛ ماجرافرزنددارشدن راتعریف کردم؛ تبریک گفت وحقیرراتاجلومنزل بردهرچه خواستم برودولی فایده ای نکرد تا وسایل رابرداشتم وبنده راتازایشگاه رساند؛ یک مبلغی پول درآورد تعارف کرد وگفت اینهارابگیربعدامی دهید ؛ قابل نداردشایدنیازباشد؛
محله ابن شیخ؛ حمام ابن شیخ
محله سیدابورضا حمام حاج فرج نیکوکارکه بانی مرحوم رستگار
سردروازه حمام حمزه بانی مرحوم صدرایی
حمام عمومی شهرداری قدیم مخابرات وامام خمینی جدید
حمام بازار مرحوم عامره
محله میدان انقلاب ملی سابق دوحمام
محله حسین خانه حمام حاج غفار
محله سیدعلی اصغر س حمام مرحوم اکبرزاده
محله کوچه دادگستری پاسداران جدیدحمام مرحوم حسینی
محله قاسم آباد حمام پیرایش
حمام خیابان تهجدی؛ وحمام خیابان حاج سالار
بعداحمام لاله وکوه نوروحمام اول امیرکبیر ساخته شد.
امروز فقط یک حمام نمره دراول امیرکبیر فعال است بقیه درمرورزمان تغییرکاربری ویاازبین رفته اند؛ حمام هادرخیای قدیم تیون آن بابوته وسپس بانفت گوره گرم میشدتاگازامدوکارهاراراحت کرد؛ نمونه حمام قدیم درروستای الویرساوه به سیک معماری قدیم موجوداست؛ حمام های قدیم قوانین مربوط به خودشان را داشت؛ صبح هاخانم هاوعصروشب مردانه بود؛ البته بعضی ازحمام هامخصوص مردانه بودمانندحمام حمزه که بسیارخاطره انگیزبود؛ داخل حمام بالنگ وآب یخ ومشت مال پذیرای می کردند؛ حمامی های ساوه انسان های زحمتکشی بودکه قبل ازاذان صبح حمام راباز وآماده استحمام می کردند؛ کسانی بودن بعنوان دلاک که افرادراکیسه ولیف میزدند؛ ؛ لذت حمام های قدیم درزمستان ها باصحبت های دور همی دوستان؛ همسایه ها همراه بودکه یادش بخیر؛ هرهفته بچه هارابزرگترهاروزهای جمعه به حمام وشنبه بایدبالباس های تمیز وناخن های گرفته اززیرچوب ناظم رهامیشدند؛
خیلی ازحمام ها دارای خزینه بود؛ حمام های قدیم به نحوی پایگاه های اجتماعی مردم بویژه خانم هامحسوب میشدکه باارتباط نزدیک ازکم وکیف حال یکدیگرمطلع میشدند.. درداخل حمام ابتذابعدردوش گرفتن کیسه با وشور؛ سپس لیف بودوبعداپاشوره باآب سردتادمای بدن راکاهش دهد؛ خانم هاچون مدت طولی ترد حمام بودندبعضی هاخوراکی هم میبردند؛ باامدن لوله کشی دردهه سی درساوه کم کم حمام های خانگی احیا شد؛ امروزه کمترکسی هست حوس حمام های قدیم رانکند.
بعضی ازحمام هابدلیل وقف هنوزبدون تکلیف مانده است؛
یا آن روزگارخوش بخیر
قسمت هشت ادامه دارد
[۳/۱۵، ۱۹:۵۲] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه (9)
فرهنگ اسلامی درخانواده های قدیم ساوه ازدیدگاهای والدین؛ مساجد مدرسه شکل می گرفت؛ والدین معلومان مذهبی خودراازروحانیت اصیل ونجیب وباایمان که خوشبختانه ساوه ازمراکزعلم ودانش وبامجتهدان وروحانی باایمان همراه بود؛ انتقال میدادند؛
آقاشیخ علیرضاپسرآقاکاشی مددی
حاج اقا اسدالله مجتهدی
آقاشیخ باقرصالحی
حاج سیدمیرسیدعلی تهجدی
آقاشیخ محمدرضا
آیت الله شریعتمدارساوجی
آیت الله شیخ احمدمطهری
وعلمای دیگر؛ درهرمحله یکی ازروحانیون بااخلاص آن زمان اقامه نمازمیکردند؛
مسجدانقلاب (مسجدملی) که دارای شش مسجد یک حوزه علمیه بودکه حاج اقا شریعتمدار ساوجی مدیریت می کرد؛ درآن زمان مسجدایت الله شریعتمدار؛ حاج اقا تهجدی؛ حاج آقاسعیدی؛ ومورافراددیگراقامه نمازکردند؛
ابتدامحله ها:
محله قاسم آباد......حاج اقا خدام
محله ابن شیخ مسجدگلکار... حاج اقا سیدرضا جلال حسینی
مسجدصاحب الزمان ع... حاج معین
مسجدمقدس زاده... حاج اقاقربانی
مسجد لامه؛ مسجدبازار؛ مسجدفخری؛ مسجد لی عصرع؛
ودهه مساجددیگردرانقلاب ساخته شد؛ درتمام این مساجدنمازجماعت به همت روحانیون شهردایربود.
[۳/۱۵، ۱۹:۵۳] rezaraygan65: چسلام
یاددوران قدیم ساوه (9)
محله های قدیم ساوه بسیارشورانگیزبود؛ همه نوع فعالیت درمحله هاساوه مشاهده می شد؛ مردم قدیم اعتقادداشتندکه نگهداری حیوانات اهلی درمنزل برکت می آورد؛ به همین منظوربیشترخانه هامرغ وخروس وکبوتر(کفتر) مرغابی بوقلمون وغازداشتند؛ عده ای هم پرندگان آوازخوان قناری ومرغ عشق ووووبعضی هاتویله وگاووگوسفتندبرای امرارمعاش داشتند؛ دراین میان هم ازنظراقتصادوهم محصول طبیعی رابرداشت می کردند؛ دربعضی محله هاعده ای بودندکبوتربازکه شهرت کشوری داشتند؛ انقدرمهارت داشتندکه کفتررادرهواشناسایی میکردند؛ جنسیت؛ ساده ومعمولی؛ ووو
درآن دوران همه نوع عاشق مجازی پیدامیشد؛ عده ای ازبچه ها آلبوم های تمبر؛ عکس های خوانندگان وفوتبالیست ها؛ وعده ای درجمع آوری عتیقه ها تلاش میکردند؛ خلاصه هرکس به فراخورامکانات وعلاقه درفعالیت بودندوبه صورت طبیعی زندگی میکردند؛ درتمام فعالیت های مذهبی وملی شرکت میکردند؛ ولی امروزه فعالیت بچه ها وجوانان چیست؟ دراین فضای مجازی بایدخاطرات رادنبال کنند؛ باورکنیدهرچیزجایگاه خودراداشت؛ آسایش بدون آرامش اثرمعکوس دارد.
خوشبختانه یکی ازساوه ایهای اصیل طی سی سال جهت جمع آوری کلکسیون چراغ وسکه های قبل ازاسلام وبعد اسلام وخیلی چیزهای دیگراقدام کرده که درآینده تور یست های جهانی به ساوه برای دیدن می آیند؛ اقدام ایشان یکی ازمنابع معرفی تاریخ باستان و قدیم ساوه است؛ البته درسال شصت هم دوستی داشتم که کلکسیون کبریت وسیگاردنیاراداشت؛ ازاین
🖤🥀🖤فرارسیدن
🖤🥀🖤تاســــــــوعا
🖤🥀🖤و عاشورای
🖤🥀🖤حسینی
🖤🥀🖤ایام ایثار
🖤🥀🖤عشـــــق
🖤🥀🖤بندگــــی
🖤🥀🖤وآزادگی
🖤🥀🖤برشـما
🖤🥀🖤دوستان
🖤🥀🖤عزیــز و
🖤🥀🖤 گــــرامی
🖤🥀🖤تسلیت بــاد
@funnypink
[۸/۷، ۱۷:۴۵] R. Raygan: بازباران با ترانه
نی خوردبرکربلا
یادم آردلحظه های تشنگی
روزعاشوراووصف زندگی
یادم آردتشنگی اصغرت
لحظه جان دادن آن گوهرت
یادم آردخیمه های عاشقی
یادآب ومشک عباس علی
وندرآن سوزان دشت نینوا
یاد طفلان کردم ودشت بلا
بازبازان باترانه
نی خوردبر کربلا
یادم آردروزعاشورا
روز عباس وعشق وولا
روزسرهای جدا
روزاربااربنا
یادم دارم خیمه های نوررا
زینب وسجادوآتش ودودرا
یادم آردقتلگاه کربلا
یادفریادحسین سرجدا
روزعاشورادرآن میدان جنگ
اکبرواصغربدادش تنگ تنگ
ای بنازم شاه دین کربلا
ای حسین ای یکه تازکربلا
بازباران باترانه
نی خوردبرکربلا
التماس دعا
قسمت سی ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۲۹] rezaraygan65: قسمت (32)
شب جمعه....
درساوه قدیم مردان الهی زیادبودندکه مؤذن ومناجات خوانی درمساجدداشتند؛ یادم آمد یکی ازانسان های بااخلاص ومؤمن این دیارکه سحرهادرگرماوسرمادرمسجدانقلاب باصدای دلنشین اذان و مناجاتهای سحرماه رمضان شوروحالی ایجادمی کرد؛ این سیدیزرگوارتمام برنامه های مذهبی آیت االله شریعتمدارساوجی رامدیریت میکردبله این انسان دوست داشتنی مرحوم فقید
حاج سیدمحمدناصرحسینی(رحمت الله علیه)
بود.
درقدیم مردان خالصی بودندکه سالها درخانه خدایعنی مسجدبرای تبلیغ ودین خداخدمت می کردند؛ تاآنجاکه یاددارم مرحوم آقاسیدمحمدناصرحسینی چون بهره علمی ازحوزه آیت الله شریعتمدار گرفته بودبه احکام تسلط داشت؛ صدای اذان ایشان بسیارزیبابود؛ اگرچه امروزه قاریان ومسابقات فرهنگی اذان زیادبرگزارمیشودولی نه آن اخلاص سحرهامشاهده میشودنه مانندافرادمانندناصرحسینی هاپیدامیشودکه فقط برای عشق به تبلیغ اسلام مسجدراخانه دوم خودسازد
البته امروزه هم هستندکسانیکه رسالت تبلیغ درمساجدوحسینیه هارااجرامی کنندولی ذکرخوبان گذشته لازم است.
چه خوب بودمسئولین شهراین دیاریادیودی ازگذشتگان قدیم واین ناشران الهی برگزارکنند.
روحش شادویادش گرامی
قسمت سی ودو ادامه دارد
ارادتمندرایگان
[۳/۱۵، ۲۰:۳۰] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه(33)
ماه رمضان راچگونه گذراندید؟
دردهه شصت که دبیرستان میرفتیم شهراین قدرگسترش نیافته بود. خیابان فردوسی به این سبک ونام نبودتانزدیک رودخانه آسفالت شده بود؛ شب هابعدازافطارگروهی ازرفقای دبیرستانی؛ هم تیمی فوتبال ودوستان دیگرتاسحرگل گوچک درآخرخیابان نزدیک رودخانه بازی می کردیم؛ نه ماشینی ردمیشدونه خانه ای آنجابود؛ دراین بازیهایادش بخیر گاهی شرط بندی سرکیک نوشابه؛ ساندویچ های حسین ممتحن روبروی بانک مسکن؛ کیم وبستنی وازهمه مهمتر کریهای دوران جوانی که مزه آن شبها گاهی درخاطره ها زنده می کنم؛
گاهی آقااسماعیل کمال حسینی این استوره فوتبال وانسان بامعرفت ودوست داشتنی فراخوان شبها ی ماه رمضان میدادازجلواستادیوم تختی باگر مکن دومیدانی ماراتون شروع میشد مسیرهای میدان فلسطین؛ کارگر؛ حاج بلوک؛ میدان سرداران؛ میدان شهرداری؛ میدان آزادی وبلوارهمدان قهوه خانه آقارضا یی بودکه ایستگاه استراحت روی تخت هابا خوراکیهای متنوع صفایی می کردند یکی از خاطرات مربوط میشود.به همین آقارضا قهوه چی ایشان گاهی انتظارداشت چون نوشابه گرانترازچای بود همه نوشابه بخورندبنده خدابه سودنوشابه راضی بودولی بعضی وقت ها بچه هاچای بیشترمیخوردند؛ ازآنجاتاخانه برای سحری میدودند؛
نوددرصدبچه روزه بودند؛ آنروزهاهیچ یک ازبچه اعتیادبه هیچ چیزنداشتند؛ اعتماد؛ صداقت؛ معرفت و بزرگی درهمه بچه ها وجودداشت؛ ازغرور وحیله دوربودند؛ الان بعدازسی الی سی وپنج سال می گذرد ولی مزه آن خاطرات زنده است؛
ارتباط دوستان خانوادگی بودواعتماددرهمه بچه هاموج میزد
ادامه دارد.
قسمت سی وسه ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۳۳] rezaraygan65: قسمت (34)
مناظره دیوانه وعاقل
ازحقیر رضارایگان ساوجی
×******
من دیوانه وشماعاقل
من مست وشماهوشیار
من خواب وشمابیدار
من خاروشماحلوا
من نداروشمادارا
**********
من دیوانه وشماعاقل
لباس من ژولیده ولباس شماشیک
قیافه من سه درچهار قیافه
شماآچار
دستان من درازبه خداو دستان شما دراز به خلق
سقف من آسمان وسقف شما.کجا
*********
من دیوانه وشماعاقل
نه خانه ونه عمارتی ساخته؛ شماساخته اید
نه یاری انتخاب کرده ونه دلبری؛ شماکرده اید
نه سنگی به کسی زده ونه دشنه ای؛ شماکرده اید
نه زیرآب کس زده ونان بردهایم؛ شماکرده اید
نه مال کسی به ستم خورده و برده ام؛ شماکرده اید
نه به ناحق جان ستادن ونه قاتلم؛ شماستانده اید
*×******
من دیوانه وشماعاقل
یکی ازشهرهای سالم روزگارقدیم ماشهر ساوه رااعلام میکردند؛ درزمان قدیم ما درمانگاه شهیدمصطفی خمینی (مرحوم صدیق) یک بیمارستان به نام فرح پهلوی روبروی مدرسه دکترشریعتی قبل وامام محمدباقر ع جدیدبود؛ یادش بخیر دکترهای آن زمان شهراقایان میرهاشمی؛ فیض پور؛ عظیمی؛ بهنیا؛ ؛ وووکه همه به رحمت خدارفتند وازآن زمان فقط دکتربلورچی ودکتر جعفری درحیاتند که خداحفظ کند؛ یاددارم داروخانه مرحوم حاج حسین متقی؛مرحوم دکترخلیلی ومرحوم حاج علی امین ناجی وبعداداروحانه هایی جدید آمد؛ که درآن زمان واقعابه شهرساوه خدمت میکردند؛البته مغازه هایی ازقدیم مانندحاج محمدپیله و وووکه داروهای طب سنتی رامیدادند؛ نوددرصدختنه های بچه ها درساوه قدیم درمنزل ها به همت آرایشگران یا دلاکان مانند(آقایان استادمستی؛ استاعابدین وووکه همه به رحمت خدارفته اند) انجام میشد مراسم ختنه سورانی درساوه معمولادرعیدهاباکشتن گوسفندوچندشب آبگوشت همراه بود؛ اندک اندک ازخانه هابه درمانگاه ومطب هاکشیده شد؛ مردم آن زمان بدلیل آرامش خاطر زندگی طبیعی وسالم کمترمریض میشدندیاددارم حاج محمد پیله ور که بالای صدسال عمرکردبهترین عطاری را سر بازارساوه داشت وتانیمه های شب بازبود وبه مردم خدمات میداداکثرمردم درخانه ومغازه وبعضی هادرجیب قرص سرماخوردگی دورنگ داشتند؛ داخل همه خانه هامرکورکروم برای زخم هاپیدامیشد؛ نه ازاین بیماریهاخبری بدونه وازاین روزگارنحص کرونا؛نه دکترهای آن زمان مردم رامیدوشیدندونه بیمارستان درمانگاه؛ یادش به خیراکثرداروخانه های قدیم حواستان به محرومین وفقرابود؛ باورکنیدعشق به خدا دردکترهای قدیم موج می زدیک نمونه که یاددارم مرحوم بهنیا یک بنده خدارامعرفی کردبیمارستان فیروزگرد تهران برای عمل جراحی سه مرحله عمل آن بنده خدا طول کشیدباهمان یک نامه مجانی عمل شدولی حالاچی؟
بیماریهای ناشناخته این زمانه انگیزه زندگی رادرمردم فلج کرده است؛ بیمارستان ودرمانگاه ودکترو داروخانه هادرقدیم واقعاشفابخش بودند؛ شایدآن روزگارقدیم رادر خاطره ها بایدجستجوکردولی آنچه این شهرساوه رازیباوسالم نگه داشته بودمر دمان باخداوافراباایمان درکادردرمان شهربود.
یادشان گرامی
قسمت 3 ادامه دارد
[۳/۱۵، ۱۹:۵۲] rezaraygan65: باسلام
یاد دوران قدیم ساوه(4 )
عشق وعلاقه درقدیم ساوه اکسیری بودکه طعمع مزه آن هیچ وقت فراموش نمیشود؛
محل تولدخیلی ازبچه هادرقدیم ساوه؛
(زایشگاه خانگی) بود.
درزمان تولدمادهه سی وچهل وپنجاه معمولا زایمان هادرخانه بود؛ می خواهم یادی کنم از بانوان فرشته ای که درحیات خودبه جامعه شهری ساوه خدمت کردند؛ سيده
بتول خانم ارحام نمازی (ازسادات علوی) قابله
یکی اززحمت کشانی که بدون منت ودرهرزمان؛ شب و روزدر خدمت مردم بود؛ بتول خانم مامای تجربی وازسادات ساوجی بودکه خیلی ازهم دوره های مابه دست اوبه دنیاآمدند.
دردهه سی وچهل زایشگاه مردم داخل منرل ویکی ازماماهای فداکاربتول خانم بود.امروزه مردم میلیون ها تومان خرج می کنند تابچه ای سالم دنیابیایداین کاررابامهارت بتول خانم این زن ماهر وفداکاروبدون هیچ چشم داشتی وفقط برای رضای خدابه زیبایی هرچه تمام ترانجام میداد. (هرکس هدیه ای میدادقبول میکرد گاهی ازفقرابه نحوی نمی گرفت؛) اوجامعه شناس وروانشناس ماهر زمان خودبود؛ بتول خانم نه مطب داشت و نه منشی؛ نه ویزیت میگرفت ونه زیرمیزی؛ نه به ثروتمندنگاه میکرد نه به فقیر؛ وقتی خدالطفش راشامل کسی کندبدون منت برای خلق خداکارمی کندوعطروبواوسالهامی ماند؛
(البته عزیزانی چون حاجیه خان فاطمه سلطان شعبانی؛ حليمه خانم وخدیجه خانم ازقابله های زحمت کش آن زمان بودند روحشیان شاد)
دردرمانگاه شهیدمصطفی خمینی(مرحوم صدیق قدیم ) زن فداکاردیگری بودکه انصافامانندیک فرشته به مردم ساوه خدمت می کرد؛
حاج خانم خدیجه خانم خاکپور
(خدیجه خان)
زنی بی ریا؛ مردم دار که به تنهایی در هرزمینه های گوناگون کمک کاردرمانگاه بود؛ درآن زمان خدیجه خانم خودراوقف مردم کرده بودوبطورمجانی به همسایه هاخدمات درمانی؛ آمپول وسرم وحتی کسانیکه نداشتند ازجیب خودش هزینه می کرد؛
البته افراد دیگری دراین زمینه هابودند؛ چندنفرازآن عزیزان که به یاددارم؛
مرحوم حسین جمعدسته؛ مرحوم احمداقارضایی؛ مرحوم ابراهیم درافشان؛ مرحوم مهدی شهرنیانی؛ مرحوم عسکری؛ وووو
روح همه این زحمتکشان بی ادای قدیم شاد
قسمت چهارم ادامه دارد
[۳/۱۵، ۱۹:۵۲] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه. (6)
چرادرقدیم ساوه ایها به شیخان قم میرفتند؟
شهرساوه به دلیل مرکزیت وارتباط نزدیک باشهر مذهبی قم وارتباط بامراجع وعلماازانهابهره هامی بردند؛ بعلت تدین مردم ساوه راساوه قم قلمدادمی کردند؛ علمای زیادی ازقم مانندشیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان؛ آیت الله وحید خراسانی؛ ودیگربزرگان بنام درساوه منبررفته اند؛ وساوه مانندشهرهای مذهبی مشهدو قم حوزه علمیه داشته است؛
[۳/۱۵، ۱۹:۵۲] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه( 1)
درقدیم ساوه یکی ازرسو مات مردم تابستان هاعصرانه میخوردند؛ نان پنیروخیاروگوجه؛ سیرابی وشیر دان؛ جگر؛ فالوده وبستنی وووو
عصرهابچه ها ی محله ها والیبال وفوتبال گل کوچک وبزرگ وهفت سنگ؛ تندور؛ وسط وسطی؛ آروان نوآوران وده ورزش محلی درکوچه برپابود؛ هروقت تشنه وگرسنه می شدن به خانه رفت وتغذیه می خوردند؛ آنروزهاخیلی هاداخل خانه نان می پختندوخیک پنیرداشتند؛ بچه هابافعالیت ورزشی ازنظر روحی وروانی واجتماعی رشدمی کردندودوستان یکرنگ وخوب راپیدامی کردند.
دوزشش تایی؛ دوزدوازده تایی وبیست وچهارتایی؛ یک قول دوقول وتورهای طنابی محله هاو کوچه هایادش بخیر؛ کتانی های پلاستیکی وچینی کجا فت.
یکی از رسوم خوب شب نشینی های خوب تابستان درحیاط هاو شب خوابی های پشت بام بود؛ ورزشکاران اندکی ازشب رادر زور خانه بازارو زورخانه نوابی روبروی شهربانی وبعدازورخانه های جدیدسپری می کردند.
امروزه تقریبااین جیره غذایی واین بازی هابه فراموشی سپرده شده وخیلی خیلی کمرنگ شده واین امرجای خودراداده به غذاهای فسفوت وعصرانه های دودی که سیستم بدن راآلوده وقدرت بدن راکاهش میدهند داده است ؛ تقریباورزش های محلی مرده وفضای ورزشی محلی درسیستم برنامه ریزی شهری نیست.
قسمت اول ادامه دارد
[۳/۱۵، ۱۹:۵۲] rezaraygan65: باسلام
یاد دوران قدیم ساوه (5)
درساوه قدیم اورتوپتی به چندبخش تقسیم میشدکه همگی محلی وتجربی بود. برای کشیدن دندان ازابزارمقاومت تاشل شدن دندان وبعدباانبردست توسط بعضی دلاکان وآرایشگران کشیده میشد؛ تامرحوم مستقیم و میرزاابراهیم معززپیداشدندوباسرکردن این کارصورت می گرفت.وانصافادرآن زمان به ویژه مستیم نقش ولایی داشت؛ بسیاری ازمحرومین وروستائیان اطراف رضارایگان خدمات میداد.
اماشکستگی هابصورن تجربی وتوسط انسان های ماهرانجام میشدوبایدیادکنم از( حاج علی اکبر رضامندی؛ علی خان اسماعیلی احمدآباد ی ؛ حاج اقا احمدی وووکه همه به رحمت خدارفته اند) تمام این عزیزان محض رضای خداشکستگی هارا انجام میدادند و درصورت دادن هدیه قبول وبرخی رامی بخشیدن؛ اگرچه امروزه دستگاه های عکس برداری مجهزامده است ولی عده ای هستندکه هنوزاگرافرادقدیمی وباتجربه گیربیارندبه انهامراجعه می کنند.
درقدیم ساوه تنها آزمایشگاه برای تشخیص بیماریها ساختمان اصل چهارساوه اول خیابان طالقانی (یل آباد) بود که بسیارمحدودبود؛ بیشتربیماران رابه تهران معرفی میکردند؛ بیشترعمل های جراحی درتهران صورت می گرفت؛ به جز کارمندان دولت نود نه درصدساوه ایها قدیم دفترچه نداشتندوبطورآزاددکترمیرفتند ولی آموزش وبهداشت که دراصل سی قانون اساسی بودواقعارایگان بود هیچ کس ازبابت دکترودرمان نگران نبودوتنهاقانون طلایی آموزش وبهداشت رایگان امروزه اجرانمیشودواین خودآرامش راگرفته است.
قسمت 5 ادامه دارد
[۳/۱۵، ۱۹:۵۲] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه(2)
بافت قدیم هرشهرحکایت ازفرهنگ وآداب ورسوم مردم آن شهردارد؛ ساوه بسیارمردمی مهربان داشت اکثرکسانیکه به این شهرکوچ میکردند برای همیشه ماندگارمیشدند؛ درقدیم هرمحله ساوه آدم های مطرح وپرنفوذداشت که زبانزددیگران بود؛ اگراختلاف زن وشوهری ویاهرگونه موردی بودمعمولاکسانی درمحل حل وفصل می کردند حداقل طلاق تواین دیاربود ولی امروزمتاسفانه طبق آماربیشترین طلاق درساوه است؛ ازانروزی که مهاجرت هادرساوه بیشترشد کم کم اثرسوء آن گذاشته شد.
منطقه های انارساوه یاقوت آباد؛ یحیی آباد؛ گرگ گنبن ؛ کچ کن والمون؛ الهی؛ چهار خواجه گون که بهشت رایادآوری می کرددیگراثری نیست؛ اندک باغ های ساوه باقیمانده است؛ یادتان همه محله ها همسایه هاپاییزازانار سیراب میشدند؛ همسایه های مهربان باغدارانسانهای باسخاوتی بودند؛ ولی امروزه محبت هاکاهش یافته؛ همسایه ازهمسایه خبرنداره؛ انواع انارایادتان انارسیاه تابستانی برای گلودرد ؛ انارخطی برای خوردن ورب گرفتن ؛ انارسالم وصادراتی ولی خیلی هاانارآوینگی تا دوماه دراتاق هابود؛ آنهاکه بلدبوددرباغ وباغچه های بزرگ منازل برای شب یلداانارخاک میکردند؛ راستی شب یلدای ساوه ایها خیلی جالب بودسنت جمع شدن دورهم فال حافظ وبگووبخند؛ یاددارم همه نوع خوراکی محلی خشک کرده ؛ خوراکیهای متوع ازسیب واناروانجیل وکشمش وبرگه وتوت والوچه خشک؛ البته آن زمان گلخانه نبودوهرچه تهیه میشدمحلی باعشق بود؛ بچه هاتادوهفته تنقلات شب یلدارادرمدرسه هامی خوردند.
.قسمت دوم ادامه دارد
[۳/۱۵، ۱۹:۵۲] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه (3 )
من بیسوادوشماباسواد
من احول وشمازیرک
من خنگ وشماباهوش
من اسکول وشما..ک..
*****
من دیوانه وشماعاقل
گاهی سنگم زنند وگاهی پولم دهند
گاهی تحقیرم کنندوگاهی تشویقم کنند
گاهی بازیچه خلقم کنندوگاهی چیزکی دهند
گاهی لباسم پاره کنندوگاهی لباسم دهند
*******
من دیوانه وشماعاقل
نه شناسنامه وکارتی نه هویتی
نه همدم عشقی ونه محبتی
نه خانه وکاشانه نه هم صحبتی
نه دوست ورفیق ونه هم دمی
******
من دیوانه وشماعاقل
یک عمرپیاده بودم وشماسواره
یک عمرکهنه پوش وشماشیک پوش
یک عمر درمان دردماچرخ روزگار
و
یک عمر درمان دردشماطبیان ماهر
دکتران حازق ازشماو دردورنج ازما
نان وغذای. لذیذازشماونان وپنیرازما
*******
من دیوانه وشماعاقل
این گفتم تابدانیدپس چرا؟؟؟؟
عاقل کندکاری که بازآردپشیمانی
التماس دعاعاقل
قسمت سی وچهار ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۴۰] rezaraygan65: قسمت (35)
باسلام
شب جمعه یادی کنم ازمرحوم سیدمرتضی محمودزاده حجازی که کوچه قدیم ما به کوچه حجازی معروف بودایشان صدای بسیار رسایی داشت که درتکیه بازار ساوه بدون بلندگواشعاروغزل های خوبی میخواندبسیارمتواضع وانسان دوست داشتنی بود؛
در سیدابورضا وتکیه بازار قدیم اشعاروغزل های ناب باصدای رساوبلندهرببینده راپندمیداد؛
دوره ابتدایی که بودم گاهی ازجلوخانه مرحوم حجازی میگذشتم باخودزمزمه میکردخانمش هم ازسادات بود همسایه هااحترام خاصی قائل بودند؛ روزی باخوداین شعررازمزمه میکردکه صدایش درکوچه می آمد
گرگ اجل یکا یک ازاین گله میبرد
این گله رابین که چه آسوده می چرد
وقتی سرکلاس ازمعلم پرسیدم آقاگرگ اجل کی ؟ گفت؛ منظورعزرائیل که جان انسانها میگیرد؛
گفتم کجامیبرد
گفت؛ بهشت
گفتم؛ مگربهشت بدکه عزرائیل راگرگ خطاب می کنند
معلمان نگاهی کرد وگفت؛ بزرگ شدی گرگ اجل رابهتر میشناسی
ارادتمندرضارایگان
باسلام
درقدیم ساوه ایها چون سالی وگاهی چندسال طول می کشید به مشهد بروند دهه قصدمی کردند تاهم خوب زیارت دل چسب وهم ازمیوه های تابستانه معروف مشهدمانندخربزه؛ گلابی گیلاس وغیره خوب دلی ازعزادرآورند؛
مشهدچون شهرزیارتی بودکشتارگاو وگوسفندزیادبودبه همین خاطریکی ازخوراکی های ساوه ایهاچیگربودیاددارم سیخی دو ریال که همه سی الی چهل سیخ سفارش میدادند؛ بسیارخاطره انگیزبود؛ یکی از چیزهایی که می خریدند دندان های مصنوعی بودکه بصورت دستفروش پهن میکردندو مردم میخریدند؛ البته درسیداسماعیل تهران هم دندان می فروختند؛ بگذریم وقتی ساوه ایهاازمشهدبرمی گشتندبایدحتمابه قم میرفتند گاهی یک هفته درقم می ماندند آنجاهم جیگرک فراوان بود؛
هرکس ازمشهدمی امدمعمولاگوسفندی می کند همسایه هاو فامیل راآبگوشتی مهمانی میگردتاسه الایک هفته دیدوبازدیدداشتندومعمولاسوغاتی های خوبی مانندمهروتسبیح وغیره بهمراه می آوردند؛ یکی از خاطرات مشهدعکس دسته جمعی خانوادگی بودکه زینت بخش طاقچه خانه هابود؛
یکی از افتخارات مردم قدیم ارتقای پسوندمشهدی به اسم هابود؛ (مشهدی علی)
بعضی ازمردم مانندابوی بنده که پول کربلا ومکه نداشتندتابرونددراعلامیه فوت کربلایی و حاجی خطاب کنندبه لفظ مشهدی قانع بودند؛
یادوخاطرات همه رفتگان رابا صلوات شادکنید
قسمت سی وپنج ادامه دارد
ارادتمندرایگان
مدرسه قدیم ما دکترعلی شریعتی یکی ازمدرسه های بی نظیرکه خاطره های آن هیچگاه ازذهنم نمیرود؛ مدیری فعال ومدبری داشتیم؛ مدیرهرروزسرصف برای بچه هاصحبت میکرد چون خودسوادادبی بالایی داشت بسیارپخته وزیبا و باکلامی پدرانه نصیحت میکرد؛ یک روز که چندصبایی ازجنگ نگذشته بودسرصف اعلام کرد؛ بچه هامیخواهیم بازدیدمنطقه جنگی برویم؛ هرکه دوست داردرضایتنامه بیاورد؛ درآن روز بین بچه ها ولوله شدکه چگونه ازپدرومادررضایتنامه بگیریم؛ هرطوربودرضایتنامه راگرفتم؛ روزموعودبایک اتوبوس به راه افتادیم؛ بعضی ازبچه های دبیرستان که درمنطقه بودندازپدرشان دعوت شده بود که دراین اردومدرسه راهمیاری کنند؛ استادحاج اصغر بیضا همراه مابود؛ ایشان کناربنده نشست وتامنطقه ازوجودایشان بهره هابردیم؛ ابتدامارابه اهواز سپس به آبادان بردن درآبادان کنارساختمانهای یکدست شرکت نفت ایستاد؛ صدای خمپاره ازنزدیک شنیده میشد؛ آنگاه مدیرمدرسه باچندتاازبچه های سپاه ده تاده تابچه ها راکناررودبهمن شیربرده وازنزدیک بارزمندگان ومنطقه جنگی دیدن کردند؛ بعدازبازدیددرمسیردر رودخانه کارون رفتیم و چند عکس یادگاری گرفتیم؛ درتمام طول مسیراین مدیرتوانامانندیک پدرمراقب بچه هابود؛ هنگام برگشت به منطقه تاریخی شوش دانیال وزیارت پيغمبر نبی ع رفتیم؛ یک نمونه ازفعالیت ارزنده این مدیربود؛ اگربخواهم فعالیت های ایشان رابنویسم کم می آورم ولی به چندفعالیت ایشان اشاره می کنم؛
... ایمان واخلاص ومدیریت جهادی
.... انتخاب بهترین دبیران که دیگرمحال مانندآن دبیران یکجا درساوه وحتی مدارس کل ایران پیداکنید.
... کلاس بندی منظم درطول سال
... هرسال اردوی علمی به سراسرایران داشتند ازجمله کارخانه صنایع شیرپاستوریزه ایران درتهران
.... بازدیدکاخ سعدآباد
..... برگزاری انواع مسابقات ورزشی به مناسبات دهه فجر
.... دعوت ازسخنرانان علمی مطرح؛ ازجمله آیت الله حسین نوری همدانی
این مدیر دوست داشتنی :
استادحاج حسین امین مقدسی ساوجی است.
با راه اندازی تربیت معلم امام صادق ع ساوه درسال 65به مدیریت آن واحدآموزشی انتخاب واستادان مطرح وبه حق فرهیخته رابه آنجادعوت ومابهره هابردیم؛
استاد مقدسی چون خودازخانواده علم ودانش بودنددبیرستان دکترشریعتی وتربیت معلم امام صادق ع ساوه رابهابخشید؛ دانش آموزان ودانشجویان این دیارزحمات این فرهیخته فرهنگی که باعث مباهات تعلیم وتربیت میباشد هرگزفراموش نمی کند؛
باشدتاخداونداوراحفظ وبه برکت دعاخیرآن ماراعنایت بخشد.
قسمت س
چهارده ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۰۶] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه (15)
استادومربی قهرمان ورزشی
مسلم قابل ساوجی
زنگ ورزش مدرسه برای هر دانش آموزی دنیای خاص خودش را داشت بخصوص دردوره دبیرستان باآن درس های سنگین وغرورجوانی که زنگ ورزش می طلبد یک معلم ومربی کارآزموده ای هدایت این جوانان راداشته باشد؛ الحمدلله یکی از قهرمانان ومدال آفرین های استانی وکشوری معلم ورزش مابود؛ ایشان محبوبیت خاصی بین بچه هاداشت؛ اگرچه مسابقات ورزشی مدارس پلی برای انتخاب تیم مدرسه بود؛ ولی این معلم ورزش درتمام رشته های ورزشی مهارت آموزش دردبیرستان را داشت؛
ایشان درپرتاپ دیسک؛ نیزه؛ شنابه حق صاحب مدال وکسوت بود؛ یاددارم سالی دردبیرستان شریعتی ازبچه هاقول قهرمانی فوتبال جام مسابقات دبیرستانی راگرفت وتمام تلاش خود راکرد تاتیم دبیرستان قهرمان شد؛ وازطرفی باشهیدمهدی سلیم دررشته دومیدانی دیسک ونیزه کارمیکرددرآن سال مسابقات آموزشگاهی درمحلات عيد بودکه بسیارشورانگیزبود؛
این استادورزش ومحبوب بچه های دهه شصت :
استادمسلم قابل ساوجی
مردی بامهارت درزمینه مربیگری شناهمیشه دراستخرهاآموزش ونجات غریق ازخدمات ارزنده ایشان بوده است ؛ همکاری باهلال احمر برای افرادغرق شده درسدساوه وهمکاری بانهاد هلال احمراین مردفداکارراستودنی کرده است؛ دانش آموزان قدیم زحمات این معلم ومربی قهرمان ورزشی راپاس داشته وتقدیرمی نماید.
خوبان روزگارفراموش نمیشوند
قسمت پانزده ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۰۷] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه (17)
استاد محمد مهدی مرتجی ساوجی
به مناسبت دهه فجر هرسال دردبیرستان دکترشریعتی مسابقات ورزشی گوناگون برپابود؛ محدودیتی برای شرکت هرکدام ازرشته ها برای بچه ها نبود؛ کلاس مادرهر زمینه ای ورزشکار داشت؛ یکی ازآن سالهایکی ازمعلمان ریاضی خوش ذوق وخوش اخلاق
مدرسه یک تیم ازمعلمان تشکلیل داد؛
استاد محمدمهدی مرتجی ساوجی
بعدازچندبازی که ماتیم هارابرده بودیم خوردیم به تیم معلمان که انصافاخوب بازی می کردند ولی تیم ماجوان وهمه فوتبالیست حرفه ای بودند؛ بابچه هاقرارگذاشتیم برای تجدیدروحیه معلمان که ماخیلی آنهارا دوست داشتیم ابتداچندگل بخوریم واین اتفاق افتاد؛ بچه های مدرسه یک صدامعلمان راتشویق می کردندوماخوشحال بودیم که معلمان خوشحال هستند؛ ولی ازطرفی غرور جوانی وناپختگی میخواستیم
شرایط رشد زندگی دراین دوره بسیارحساس وپیچیده است؛ بچه ها دراین دوره جهش جسمی دارند؛ صفات ثانویه دراین دوره به اوج میرسد؛ تن صدا؛ موهای زائد قسمت های بدن؛ یکی ازموضوعات بسیارمهم دراین دوره وظایف والدین هست درگذشته روحانیون بابرنامه سخنرانی هادرمساجدحلال وحرام ونجس وپاکی وخیلی مطالب مهم عقیدتی وآموزش خانواده وزناشویی رامطرح ومردم باشرکت دراین مجالس بچه هارا هدایت می کردند ولی امروز والدین مسائل مهم بچه رابه مدرسه سپرده اند ولی شرایط جوحاکم برمدرسه ها طوری است که آموزش خانوده درمسائل اجتماعی خیلی پایین است؛ بیشترین ضربه های جنسی رابچه دراین دوره دارندبایدوالدین آنهارا هدایت کنند تنهاراهش دوستی بابچه هاست. بیشتربازیهادرگذشته گروه ودرفضای با محله بودولی امروزه ذهنی وانفرادی وفضای مجازی است که سیستم بیولوژی بدن رادر آینده دچاراختلال می کند.
قسمت بیست وهفت ادامه دارد.
[۳/۱۵، ۲۰:۲۲] rezaraygan65: باسلام
دست نوشته حقير رضارایگان ساوجی
قسمت (28)
خان پنجم
دوره دانشگاه؛ سربازی وتاقبل ازازدواج
این دوره زمان ساخت فکر وجسم است؛ بچه ها دراین دوره باگذراندن دوره دانشگاه وسربازی استقلال خود راپیدامی کنند؛ این دوره ؛ دوره نگرانی والدین هست که بچه هادر آینده چه میشوند؛ هرچه این استقلال فکری وتوانایی مدیریتی دربچه هاتقویت شوددرخان بعدی موفق ترند؛ سه وظیفه بچه ها دراین دوره
انتخاب رشته مناسب
انتخاب شغل مناسب
استفاده ازتجربه دیگران
سه وظیفه هم والدین دارند
برنامه ریزی ازدواج
راهنمای واقعی درامرشغل
تقویت سرمایه گذاری برای شروع زندگی
کسانیکه دراین دوره عاقلانه عمل کردن درزندگی موفق بودند؛ والدین بایدانسانهای موفق این دوره رابرای فرزندان خودالگوسازی کنند.
خان ششم
ازدواج تادوره بازنشستگی
هریک ازخان هاحائزاهمیت است ولی این خان باتشکیل خانواده شروع میشودومسیراین راه در انتخاب شغلی است که آینده راترسیم می کند؛ دراین دوره نقش والدین بسیارمهم است؛ افراد دراین دوره ازلحاظ جسمی و ذهنی تقریبابه استقلال میرسندصاحب فرزندمیشودوباکاروتلاش مسیرزندگی را طی می کنند؛ اگروالدین الگوهای خوبی برای اينها بوده باشند.این هاالگوهای خوبی برای فرزندانشان خواهندبود؛ افراد ازلحاظ مادی دراین خان به سه گروه تقسیم میشوند
مرفع
متوسط
فقیر
ولی ازدیدگاه معنوی
خانواده الهی
خانواده غیرالهی
خانواده الهی اعتقادات چراغ هدایتشان است واین خانواده هادرشرق وغرب موفق هستندولی خانواده های غیرالهی مادیات ملاک زندگی میدانند؛
خانواده غیرالهی دست اندازهای زیادی دارندکه باعث میشودکه درخان هفتم که ازخان های ویژه است دچارمشکل شوند؛ توصیه های مهم دراین دوره؛
معنویت وعبادت چراغ راه باشد؛
انتخاب دوستان خوب؛
آرامش برآسایش راتقدم سازیم.
قسمت بیست وهشتم ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۲۳] rezaraygan65: خان هفتم
دست نوشته حقیررضارایگان ساوجی
قسمت (29)
دوران بازنشستگی وپیری
هرگنج سعادت که خدادادبه حافظ
ازیمن دعای شب ووردسحری بود
این دوره یکی ازدوران های حساس وبی نظیربرای همه است پختگی عمروتجربه بالاازیک طرف وآرزوهای بلنداز طرف دیگرانسان رادر دنیای بیداری قرارمیدهد.
این خان ازعمرانسان رابه عمل خالص بایدهدایت کنداشتباه دراین خان قابل جبران نیست؛ همه دوست داریم این خان رابه خوبی وباآخرعاقبت بخیری بگذرانیم. دراین دوره مخصوصاشرایط سن بعدازهفتادسال سن؛ دیگرخیلی چیزهارنگ وبوی بسیارمحدودبه خودمیگیرد؛ بدلیل کهولت سن فاصله ازجامعه واقوام صورت میگیرد؛
دراین شرایط دیدگاه انسانها به عبادت سه نوع است؛
گروهی به معرفت رسیده اند؛ اندک عمرمانده راغنیمت دانسته وعبادت را مقدم وباقیمانده عمر رابه تباهی نمی گذرانند؛
عده ای بدلیل ضعف وعدم درک شناخت گذرعمررابه بطالدمی گذرانند؛
خلاصه عده کثیری مابین هستندبدلیل آرزوهای درازحتی عبادت را گاهی فدای مادیت می کنندبه قول حافظ
آدمی پیرچوشدحرص جوان میگردد
خواب درفقط سحرگاه گران میگردد
القصه نجات درک این خان ازطریق عبادت است وبس؛
ای کاش پختگی دراین خان دردوره راهنمایی اتفاق می افتادآن زمان بودکه انسان مسیرزندگی رابهترطی می کرد؛
هدف ازاین دست نوشته وتقسیم خان هااول برای بیداری باقیمانده عمرخویش است ودوم توجه ای دهم به قافله عمردوستان تااندک باقیمانده رادریابید؛
عزت زیاد وعمرتان به زیبایی دریابگذرد
ارادتمند
قسمت بیست ونه ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۲۶] rezaraygan65: قسمت (31)
ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺗﺮﺍﻧﻪ
🖤میخورد ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ
🥀ﯾﺎﺩﻡ ﺁﺭﺩ ﮐﺮﺑﻼﺭﺍ
🖤ﺩﺷﺖ پر ﺷﻮﺭ ﻭ ﺑﻼ ﺭﺍ
🥀قصه ﯾﮏ ﻇﻬﺮﻏﻤﮕﯿﻦ
🖤ﮔﺮﻡ ﻭﺧﻮﻧﯿﻦ
🥀ﻟﺮﺯﺵ ﻃﻔﻼﻥ ﻧﺎﻻﻥ
🖤ﺯﯾﺮ ﺗﯿﻎ ﻭﻧﯿﺰﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ
🥀ﺑﺎﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ
🖤ﻭ ﺍﻧﺪﺭﯾﻦ ﺻﺤﺮﺍﯼ ﺳﻮﺯﺍﻥ
🥀میدود ﻃﻔﻠﯽ ﺳﻪ ساله
🖤ﺁﺥ “ﺑﺎﺭﺍﻥ … ﺁﺥ “ﺑﺎﺭﺍﻥ
انسانهای باذوق ساوه زیاداشت و دارد؛ به چندمحله درساوه اشاره می کنم بابعضی نکات :
محله یل اباد قدیم؛ طالقانی جدید
اصطلاحی دراین ناحیه ساوه بودبنام ریئس؛ البته ازاین کلمه درمحله های دیگرساوه بکاربرده میشدولی درانجابیشتر؛ بیشترکشاورزان؛ باغداران وصاحبان زمین وکسانیکه سرپرستی کارگران راداشتنداطلاق می کردند.
محله سیرخوران؛ محله تپه عشرتی محله خیابان فلاحت؛ محله عباسیه این چهار ناحیه نزدیک به هم ازمحله های قدیم بالهجه های ساوه ای غلیظ آن دوران بود؛
محله سیدعلی اصغر س وسرچاله دوناحیه قدیم ساوه که ازدامداران وکشاورزان مطرح درآن جامسقربودند.
محله خیابان رضوانی؛ محله چهارراه مطهری؛ محله حسین خانه؛
محله حاج داود؛محله قاسم آباد؛ محله پارک ولیعصر؛ محله ابن شیخ؛ محله کوچه های واصفی وشرافتی ؛ محله کوچه حاج علی ناجی؛ محله خیابان کوچه دادگستری؛ محله کوچه حاج سالار؛ محله کوچه حرنگ؛ محله سیدابورضا؛ محله قلعه نو؛ محله تکیه خلیل جهان بیک؛ محله پیغمبرها؛ محله کوچه صالحی؛
ودیگرمحله های آن زمان که ازهرنوع قشرکارمند؛ کاسب راننده؛ کشاورز وباغداروووو بودند؛
[۳/۱۵، ۱۹:۵۸] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه (10)
معلم زیست شناسی
استاد ابوالحسن مطهری ساوجی
معلم سرکلاس درس زیست شناسی گفت همه قسمت های بدن ازمغزدستورمیگیرد بجزقلب؛ آنگاه به بچه گفت هرکس میتواندجلسه بعدباخودقورباغه ای بیاوردتامن این آزمایش راانجام دهم؛ جلسه بعدهفت الی هشت قورباغه آوردند؛ مدرسه دکترشریعتی زمان ماآزمایشگاه مجهزبادبیرآزمایشگاه بسیارزحمت کش وماهر چون آقای شریف بود؛ معلم بچه ها رابه آزمایشگاه بردوبه هرگروه سوزنی دادندوگفتندبین دوچشم قورباغه بزنید؛ بدن آن بی حرکت وسرمیشودسپس ازناحیه شکم برش دهید قلب قورباغه رابیرون آورده ودرسرم آب نمک قراردهید؛ تقریبایک دقیقه خودکارکارمی کند.این یعنی قلب خودمختاراست؛ یکی ازبچه هاکه پدرش قصاب بودگفت من بلدم ولی چندقورباغه راکشت ونتوانست ولی معلم بازیبایی هرچه تمام ترانجام داد؛ وبرای بچه هابسیارجالب بود.
بله میخواهم یادی کنم از
استادابوالحسن مطهری
دبیربی نظیر زیست شناسی ساوه قدیم که تمام مطالب کتاب های دبیرستان رابامهارت وآزمایشات بی نظیرانجام میداد؛ دردبیرستان؛ تربیت معلم؛ ضمن خدمت ودانشگاه آزادازاین عزیزکسب فیض کردیم؛ درعلم؛ مدیریت کلاس داری وانتقال مطالب به گفته دانش آموزان؛ معلمان ودانشجویان عالی بود؛ چندین سال درضمن خدمت بابیان شیوای خودبه علم وفرهنگ این شهروکشورخدمت کرد؛ چندین سال طراح سوالات زیست شناسی استان وکشوربود؛ وبه حق گردن بسیاری ازمهندسان وپزشکان ومعلمان این دیارحق دارند.
افتخاراین است که این استادرادرک وازعلمش بهره هابرده وصدحیف که بستراستفاده ازایشان نیست وآن علم وآموزش مدیریت کلاس داری به معلمان رابایددرخاطره هاجستجوکرد.
خداوندبه ایشان طول باعزت عطافرماید.
قسمت ده ادامه دارد
[۳/۱۵، ۱۹:۵۹] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه (11)
به یاداستادسخن حاج رضا نرجسی ساوجی
یکی از دانش آموزان دیرآمده بود؛ درکلاس را زدمعلم گفت:
کی؛ ازپشت درگفت منم
دوباره گفت کی؛ گفت منم
بار سوم گفت کی؛ گفت منم
معلم رفت دررابازکردوگفت :
تویی؛ دانش آموز گفت بله؛
کلاس درسکوت محض معلم به دانش آموز گفت حالاکه تویی بروتو؛ ولی این رابدان تونیم من هم نیستی؛ واین رابدان؛
(تا منیت باشد به جایی راهت نمی دهند) بایدیادبگیرید این رذیله منیت راازخودتان بیرون کنید؛ آنگاه به زبان فصیح وباابیات نغزاین جمله راتفسیرکرد؛
استادحاج رضا نرجسی دبیرادبیات بی نظیر دبیر ستان دکترشریعتی قدیم که تمام دانش آموزان راتقریبابااسم صدامیزدویک رابطه عاطفی بین بچه ها داشت ؛ استادنر جسی ازدبیران وشاعران این دیاربود که به نظرحقیردرقرائت شعرصاحب سبک بود؛ اگرچه رشته ما علوم تجربی وریاضی بودولی ماراعاشق ادبیات کرده بود؛ درهرمحفلی که شاعران بنام ساوه شرکت می کردندباصدای زیبای خود دکلمه وسپس اشعارزیبای خودراقرائت می کردند؛ حیف که آثاراین دبیران درهر زمینه ای جمع آوری نشدتاسبک گفتاری ونوشتاری آنهاباقی بماند؛
خرسندم که چندصبایی از این دبیران وشاعران دلسوخته که به حق به فرهنگ این دیارروح بخشیدن راشاگردی وازخرمن علمشان بهرهابریدم.
ایا خوبی ولطف شه شمردم رمزکی ازتو
شمردن ازکجاتانم که بی حدوشماری تو
روحش شادو نامش گرامی
قسمت یازده ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۰۲] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه (12)
محله های قدیم ساوه بسیارشورانگیزبود؛ همه نوع فعالیت درمحله هاساوه قدیم مشاهده می شد؛ مردم قدیم اعتقادداشتندکه نگهداری حیوانات اهلی درمنزل برکت می آورد؛ به همین منظوربیشترخانه هامرغ وخروس وکبوتر(کفتر) مرغابی و بوقلمون وغازداشتند؛ عده ای هم پرندگان آوازخوان قناری ومرغ عشق ووووبعضی هاطویله وگاووگوسفتندبرای امرارمعاش داشتند؛ دراین میان هم ازنظراقتصادوهم محصول
انتقام سخت بابت سوالات سخت وعدم کمک نمره وشیطنت جوانی ازمعلمان بگریم؛ بچه هاتیم نقشه ای راپیاده کردندوهیجده نوزده گل به آنهازدندوباهرگل بچه هابیشترمعلمان راتشویق می کردند ولی بچه های تیم اجازه گل خوردنددیگرندادند؛ معلمان خسته ولی ماسرحالترتااینکه یکی ازمعلمان آهسته به ماگفت؛ هوای ماراداشته باشید؛ ولی غرورجوانی نمی گذاشت؛ تااستادمرتجی همان معلم ریاضی دوست داشتنی گفت:(حالا بزرگ نشده اید؛)
سالهاگذشت که مفهوم این جمله رابفهمم؛
ای کاش آن روزباگل های بالابه معلمان عزیزباخته بودیم تاهم خوشحال میشدندهم خاطره میشد؛ ای کاش اهل نقشه برای این معلمانی که همه چی ازآنها داریم نبودیم؛ ای کاش زودترازاینهابزرگ میشدیم یعنی فکرخوشحال کردنددیگرازانتقام ازروی غرورجوانی بهترمیدانستیم؛یکی ازاساتیدومعلمان ریاضی دهه شصت مااستادمرتجی که به زیبایی هرچه تمام ترتد ریس می کرد؛ اخلاق حسنه ایشان باعث ارتباط بیشتربابچه هاشده بود؛ کلاس ریاضی خشک رابه یک کلاس باطراوت تبدیل کرده بود؛ بچه هااز رفتن به پای تخته وحشت نداشتند؛ همیشه مشوق بچه هابودوباورزش دوست بود؛ بازیهای ورزشی مدرسه رادنبال وحامی تیم مدرسه بود؛ سالهاست ارتباط داریم وهمیشه به یادمعلمان دوست داشتنی هستیم ؛
دوردبراساتیدومعلمان فرهیخته دوران طلایی دهه شصت دبیرستان شریعتی ساوه؛ دورودبرهمه فرهنگیان عزیزاین شهرکهن ساوه
قسمت هفده ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۰۸] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه (18)
زورخانه ازچه زمانی شکل گرفته است؟ وهدف ازشکل گیری آن چه بوده است؟
این یک تحقیق وبرداشت شخصی است.
اگرمادوره صفویه که مذهب شیعه درایران رسمیت یافت رامبداابتکارات قزلباشهادرایران بدانیم زورخانه بطور رسمی بایداز آن زمان کلیدخورده باشد؛ صفویه برای تبلیغ تشیع ابتکارات زیادی درعزاداریهاومراسمات ملی وشادی مردم طراحی کرده اندکه امروزه باعث تحرک ملت به استقلال وتحول فرهنگ اسلامی شده است؛ شاه عباس اول وقتی اصفهان راپایتخت قرارداد تمام صنعتگران؛ علما؛ هنرمندان؛ تجارو وزرای لایق مثل شیخ بهایی رادعوت و بهرهابردند؛ درزمان شاه عباس یکی ازمراکزتبلیغی وتفریحی برای عموم زورخانه ها بوده که باتاسیس این بنای تاریخی عشق وامیدرادرتمام جامعه شیعه برای تبلیغ فرهنگ ورزشی اسلامی زنده کرد؛ فرهنگ زورخانه نشأت گرفته ازیک تفکرشیعی وازمقتدای مردم مسلمان یعنی ازحضرت علی علیه السلام بوده است؛یکی ازاهداف مقدس زورخانه منش ومرام ائمه بویژه امام علی ع بوده است؛
..در ورودی؛ میل؛ کباده؛ سنگ؛ شنا؛ پا؛ ضرب مرشد؛ اشعارودعادرزورخانه فلسفه ای خاص به دنبال دارد.
... زنگ آن رخصت ازمرشدحق که نام علی ع رازمزمه می کند
.... مرشدواشعارآن ستایش پروردگار وائمه اطهارع
..... محیط زورخانه مسجد دوم؛ طهارت مرشدوشاگرد
تمام این فرامین اززمان صفویه به زیبایی هرچه تمام تربرای شادی روح ومفرح ذات مردم طراحی شده است.
کشتی ورزم؛ کبادوسنگ؛ زنگ ورخصت؛ ریشه درفرهگ باستانی ماایرانیان به مددازعلی ع شکل گرفته است؛
طراحی حرکات ورزشی زورخانه به تمدن ایرانیان باستان هم ارتباط دارد؛ مجموعه حرکات درزورخانه ازیک بینش ملی مذهبی نشات میگیرد.
این مقدمه باشدتازورخانه درساوه قدیم رابشناسیم.
قسمت هجده ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۰۹] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه (19)
زورخانه درساوه به دوبخش قبل ازانقلاب و بعدازانقلاب میتوان تقسیم کرد؛ قبل ازانقلاب بصورت محلی ودرخانه های ورزشکاران آن زمان شکل گرفت؛ اولین زورخانه های محلی می توان ازورزش خانه کوچه روبروی مسجدلامع؛ سپس درورزش خانه صدرالاسلام دربازار؛ وبعدازورخانه کربلارجبعلی فرشاددربازاربه مرشدی مرحوم ابوالفضل صبوحی واقاسید عباس کمال حسینی سپس زورخانه کاکایی به همت مرحوم نوابی شکل گرفت.
زورخانه مجتمع نیروبه همت مرحوم نوابی تأسیس شد؛
بعدازانقلاب فعالیت های باستانی درمحله هاو خانه ها ادامه داشت ازجمله مرحوم سیدقنبرشاهرخی؛ محمدزارع؛ ابراهیم رحیمی؛ رضا اسحاقی؛ فعال بودند.
اولین زورخانه رسمی ساوه دروسط بازارقدیم ساوه به نام زورخانه کربلارجبعلی (کلرجبعلی) بوده است که ساوه ایهای قدیم ورزش زورخانه راازآنجابا مرشدی ابوالفضل صبوحی ادامه دادند؛ سپس مرحوم نوابی زورخانه نیروروبروی شهربانی چسبیده به حمام حمزه که ازبانی خیرمرحوم صدرایی بودبنامی کند؛ بعداز مدتی مرحوم حاج احمدشعبانی (چکمه ای)زورخانه شهیدتکاوراسماعیل شعبانی درکنارمسجدلامع ومرحوم سیدجعفر ابطحی واستادآقاابراهیم کمال حسینی چهارسوق رازورخانه می کنند؛ سپس مرحوم علی میر آبی زورخانه قمر بنی هاشم س؛
طبیعی رابرداشت می کردند؛ دربعضی محله هاعده ای بودندکبوتربازکه شهرت کشوری داشتند؛ انقدرمهارت داشتندکه کفتررادرهواشناسایی میکردند؛
البته امروزه مسابقات کفترپرانی ساوه دربعضی ایام سال شهرت کشوری دارد وباشورحال برگزارمیشود؛
درآن دوران همه نوع عاشق مجازی پیدامیشد؛ عده ای ازبچه ها آلبوم های تمبر؛ عکس های خوانندگان وفوتبالیست ها؛ وعده ای درجمع آوری عتیقه ها تلاش میکردند؛ خلاصه هرکس به فراخورامکانات وعلاقه درفعالیت بودندوبه صورت طبیعی زندگی میکردند؛ درتمام فعالیت های مذهبی وملی شرکت میکردند؛ ولی امروزه فعالیت بچه ها وجوانان چیست؟ دراین فضای مجازی بایدخاطرات رادنبال کنند؛ باورکنیدهرچیزجایگاه خودراداشت؛ آسایش بدون آرامش اثرمعکوس دارد.
خوشبختانه یکی ازساوه ایهای اصیل طی سی سال جهت جمع آوری کلکسیون چراغ وسکه های قبل ازاسلام وبعد اسلام وخیلی چیزهای دیگراقدام کرده که درآینده توریست های جهانی به ساوه برای دیدن می آیند؛ اقدام ایشان یکی ازمنابع معرفی تاریخ باستان و قدیم ساوه است؛ البته درسال شصت هم دوستی داشتم که کلکسیون کبریت وسیگاردنیاراداشت؛ ازاین انسانهای باذوق ساوه زیادداشت و دارد؛ به چندمحله درساوه اشاره می کنم بابعضی نکات :
محله جاده یل اباد قدیم؛ طالقانی جدید؛ محله پیغمبریها؛
اصطلاحی دراین ناحیه ساوه بودبنام رئیس؛ البته ازاین کلمه درمحله های دیگرساوه بکاربرده میشدولی درانجابیشتر؛ بافت قدیم آنجا بیشترکشاورزان؛ باغداران وصاحبان زمین وکسانیکه سرپرستی کارگران راداشتنداطلاق می کردند.
محله سیرخوران؛ محله تپه عشرتی؛ محله قاسم آباد محله قلعه نو ؛ محله حاج داود؛ محله خیابان فلاحت؛ محله عباسیه این هفت ناحیه نزدیک به هم ازمحله های قدیم بالهجه های ساوه ای غلیظ آن دوران بود؛
محله سیدعلی اصغر س وسرچاله دوناحیه قدیم ساوه که ازدامداران وکشاورزان مطرح درآن جامستقربودند.وبالهجه غلیظ ساوه ای بود.
محله خیابان رضوانی؛ محله چهارراه مطهری؛ محله حسین خانه؛
محله پارک ولیعصر س؛ محله ابن شیخ؛محله صولت آباد؛ محله باغچه تریاک؛ محله کوچه راهدار؛ محله عبدالله آباد؛ محله حاج بلوک؛ محله بیرون دروازه؛ محله بازار؛ محله جوانشیر؛ آهنگران؛ محله کوچه های واصفی وشرافتی ؛ محله کوچه حاج علی ناجی؛ محله خیابان کوچه دادگستری؛ محله کوچه حاج سالار؛ محله کوچه حرنگ؛
محله حسین خانه کوچه آقاشیخ اسدالله مجتهدی؛ محله سیدابورضا؛ ؛ محله تکیه خلیل جهان بیک؛ ؛ محله کوچه صالحی؛
ودیگرمحله های آن زمان که ازهرنوع قشرکارمند؛ کاسب راننده؛ کشاورز وباغداروووو ساکن بودند؛
اگرچه محله های زیادی ساوه داشت وداردولی مشت نمونه خرواربودکه نام بردم.
قسمت ی
دوازده ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۰۳] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه (13)
استادحاج رضاشهاب ساوجی
بچه که بودم باتوپ پلاستیکی وکفش پلاستیکی هشت تومانی گوله دار درکوچه ومحله بازی می کردیم؛ یکی ازبزرگان محل که خودازفوتبالیست های خوب بود گفت اگربیست تاروپایی بزنی می برمت داخل تیم فوتبال هماکه خودتشکیل داده بود؛ من چهل پنجاه روپایی زدم؛ خیلی خوشش آمد؛ بعدماراعضوتیم کردکه بابزرگان تیم تمرین کنیم؛ این مرد بزرگ بااخوی خودبهترین تیم باافرادزبده تشکیل دادبودوبایک حقوق معلمی هم خرج خانواده؛ وهم تیم داری میکرد؛
انسان باایمان وتقوی؛
کشف استعدادهای ورزشی والیبال وفوتبال؛
تشکیل تیم والیبال وفوتبال هما؛
مدیریت نوجوانان وجوانان محل؛
معلم موفق زبان انگلیسی؛
یارویاوردوستان درهر زمینه ومشاورورزشی وهدایت تحصیلی؛
الگوی بچه های متوسط وفقیران روزگار؛
بله درزمینه والیبال وفوتبال درتیم همادردهه پنچاه این شخصیت محجوب وفداکارکه به حق مانندی برادربرای همه دوستان بود؛ بدون شک هیچ ورزشکارقدیمی شهرساوه راسراغ نداریدکه این انسان دوست داشتنی رانشناسد؛
عشق رامعناتوکردی ای رفیق
راه راپیدا توکردی ای رفیق
عمرخودرادرتعلیم جوانان درآموزش وپرورش وتربیت بدنی آزاد کرد؛ فقط خداداندکه چه زحمت هاکشیده است.
بله این شخصیت دوست داشتنی ورفیق ماندگارنسل قدیم ماکه بایدتندیس ماندگار ازآن بسازند؛
استادحاج رضاشهاب
مردی ازتبارشهرکهن ساوه که روزگاررامعناکردودرس فوت ومردانگی به دوستان ودانش آموزان آموخت؛ این جمله حقیرنثاراین مردبزرگ:
زبوسیدنی های این روزگار
یکی هم بود دست آموزگار(استادشهاب)
عمرت باعزت رفیق
قسمت سیزده ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۰۵] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه (14)
عاشق روی جوانی خوش نوخاسته ام
ازخدا شادی این غم بدعاخواسته ام
عاشق ورندونظربازم ومیگویم فاش
تا بدانی که بچندین هنرآراسته ام
استادحاج حسین امین مقدسی ساوجی
زورخانه شهرداری به همت آقاابراهیم کمال حسینی؛ وحاج ناصرثانی خانی زورخانه دوشهید(شهیداسماعیل اسدی وحسین اروجی) دربالای عبدالله آباد؛
زورخانه شرکایی روبروی اداره راه؛ آقای تاریخی هم زورخانه ای شهید تاریخی درجوارترمینال ساوه؛ زورخانه علمدار شعبانی وجلالی فراهم می کند.
این زورخانه ها درطی این سالها خدماتی به جامعه ورزشی ساوه داده است؛
اگربخواهم نام پهلوانان وبزرگان زورخانه ساوه رابیاورم ازحوصله خارج است به چندنمونه اشاره میشود؛وامیداست عزیزان باستانی کارحقرراعفوفرمایند؛
ابتدامرشدان ساوه ای که پنجه های طلایی آنهاشوروحرکت رادرورزشکاران زنده میکرد.
آقایان :
مشهدی ابوالفضل صبوحی؛سیدعباس کمال حسینی؛ حسن ظفری؛ مشهدتقی کشاورز؛ سیدمحمد مداحی؛ حسن عاشوری؛ سیدمهدی مداحی؛ امیرجد ی؛ رضا جدی؛ حسین جدی؛ جلیل چوبداران؛ رضا سربستانی؛ ابوالفضل شرکایی؛ ابوالفضل سعادت پور؛ تقی سعادت پور؛ محمدبستان؛ سیدپوریاتوانگر؛ سیدعلی توانگر؛ افشین یوسفی؛ سیدشهاب بشیری؛ علیرضاشعبانی؛ شیرخدا؛
دومرشدارزنده ساوه ای ازمرشدان کشوری وازمدرسان بین المللی مرشدی درسطح کشور(استادسیدپوریاتوانگر؛ واستادتقی سعادت پور) هستند.
ازنسل زورخانه بازارقدیم یکی پهلوان علی (جوکار) که صفت مردانگی آن به ضعفازبانزداست؛
زورخانه نیروی مرحوم نوابی مرشدی داشت بنام استادتقی که بااخلاص اشعاری دروصف هریک ازورزشکاران میخواند؛ زورخانه مرحوم نوابی بزرگانی چون مرحوم سیدقنبرشاهرخی؛ استادرضا صبوحی؛ مرحوم حسین اخلاقی؛ مرحوم قنبری؛ مرحوم جوکار؛ مرحوم حسین ریاحی؛ سیدمحمد مداحی وووو
پرورش داد.مرحوم نوابی ازمدیران خوب که خودازکشتی گیران بنام بود؛
زورخانه حاج احمدشعبانی بامرشدی سیدمحمد مداحی اوج گرفت وورزشکاران خوبی ظهورکردند؛استادسیدمحمدمداحی که امروزه ازپیشکسوتان این ورزش محسوب میشود روزگاری درضرب زورخانه وخودازمیانداران باستانی قدیم ساوه بودکه شهرت کشورپیداکرد؛
سیدجعفر ابطحی واستادآقاابراهیم کمال حسینی به حق برای زورخانه چهارسوق ساوه وجوانان همت گماشتند؛ ازجمله فعالیت های آنها دردهه شصت یکی ازبهترین مرشدهای ایران مرشدحسین قزوینی رابرای تشویق جوانان دعوت می کردند؛ چون یکی از اقوام حقیرازورزشکاران خوب ومطرح درزمینه کشتی وچرخ زورخانه بودتقریبادرآن سالهابه تمام زورخانه ها سرمیزدم وازنزدیک فعالیت این عزیزان رامشاهده می کردم. درده های اخیرکه ورزش زورخانه ای ازسنتی به کشوری وجهانی کشیده شدفعایت زورخانه های ساوه به سوی قهرمان پروری سوق داده شدتاپهلوانی؛ جوانان درهریک ازشاخه های تعریف شده زورخانه شرکت وکسب مدال می کردند.
قسمت نوزده ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۱۰] rezaraygan65: باسلام
ازعلی اموزاخلاص عمل
شیرحق رادان مزه ازدغل
یاعلی مدد
زورخانه های ساوه
به قلم رضارایگان ساوجی
یاددوران قدیم ساوه (20)
زورخانه ازچه زمانی شکل گرفته است؟ وهدف ازشکل گیری آن چه بوده است؟
این یک تحقیق وبرداشت شخصی است.
اگرمادوره صفویه که مذهب شیعه درایران رسمیت یافت رامبداابتکارات قزلباشهادرایران بدانیم زورخانه بطور رسمی بایداز آن زمان کلیدخورده باشد؛ صفویه برای تبلیغ تشیع ابتکارات زیادی درعزاداریهاومراسمات ملی وشادی مردم طراحی کرده اندکه امروزه باعث تحرک ملت به استقلال وتحول فرهنگ اسلامی شده است؛ شاه عباس اول وقتی اصفهان راپایتخت قرارداد تمام صنعتگران؛ علما؛ هنرمندان؛ تجارو وزرای لایق مثل شیخ بهایی رادعوت و بهرهابردند؛ درزمان شاه عباس یکی ازمراکزتبلیغی وتفریحی برای عموم زورخانه ها بوده که باتاسیس این بنای تاریخی عشق وامیدرادرتمام جامعه شیعه برای تبلیغ فرهنگ ورزشی اسلامی زنده کرد؛ فرهنگ زورخانه نشأت گرفته ازیک تفکرشیعی وازمقتدای مردم مسلمان یعنی ازحضرت علی علیه السلام بوده است؛یکی ازاهداف مقدس زورخانه منش ومرام ائمه بویژه امام علی ع بوده است؛
..در ورودی؛ میل؛ کباده؛ سنگ؛ شنا؛ پا؛ ضرب مرشد؛ اشعارودعادرزورخانه فلسفه ای خاص به دنبال دارد.
... زنگ آن رخصت ازمرشدحق که نام علی ع رازمزمه می کند
.... مرشدواشعارآن ستایش پروردگار وائمه اطهارع
..... محیط زورخانه مسجد دوم؛ طهارت مرشدوشاگرد
تمام این فرامین اززمان صفویه به زیبایی هرچه تمام تربرای شادی روح ومفرح ذات مردم طراحی شده است.
کشتی ورزم؛ کبادوسنگ؛ زنگ ورخصت؛ ریشه درفرهگ باستانی ماایرانیان به مددازعلی ع شکل گرفته است؛
طراحی حرکات ورزشی زورخانه به تمدن ایرانیان باستان هم ارتباط دارد؛ مجموعه حرکات درزورخانه ازیک بینش ملی مذهبی نشات میگیرد.
این مقدمه باشدتازورخانه درساوه قدیم رابشناسیم.
قسمت بیست ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۱۱] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه (21)
مهندس امیرحسینی یکی از چهرهای فرهنگی وبااخلاق حسنه درامرکتاب وکتابخانه هستندوسعادتی بودکه مارابه دوران قدیم ساوه وکاسبان باایمان آن زمان ببرد.
التماس دعا
قسمت بیست وپنج ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۱۸] rezaraygan65: باسلام
یاددوران قدیم ساوه (26)
حاج عباس آقامحمدی
یادبزرگان فرهنگی ساوجی
روزی یکی ازمعلمان زحمتکش که خدایش رحمت واجردهد؛ زمان دانشگاه به حقير گفت من درپرداخت شهریه دانشگاه مشکل دارم؛ اگر دانشگاه فرصت بیشترپرداخت میداد خیلی خوب بوداگرنه من انصراف میدهم؛ ازآنجاکه بنده بامعاون دانشگاه یک ارتباط دوستی داشتم گفتم محض رضای خدایک درخواستی برای ایشان می کنیم؛ موضوع رامطرح وازآنجاکه ایشان درمدیریت به نظرحقیروخیلی ازصاحب نظران بی نظیربودفرمودهروقت داردپرداخت کندوان خبرخوش باعث ادامه تحصیل این فرهنگی باصداقت شد؛ دردوران تحصیل دردانشگاه ازمدیریت وتدبیروبرنامه ریزی ایشان دانشگاه واساتیدبهره هامی بردند؛
این عزیزدل استاد
حاج عباس آقامحمدی
مردی ازتبارساوه اصیل که به حق انسان باایمان ودرمدیریت ومعرفت نمونه وزبانزدروزگاربود؛
خاطره ای ازقاطعیت درمدیریت ایشان ؛ چندسالی ازحقیربعنوان مراقب دردانشگاه آزاداسلامی ساوه استفاده می کردند؛ ازما خواسته بودند امتحانات راسر ساعت شروع کنندو اگراز زمان امتحان حتی ده دقیقه گذشته بود.برای ایجادنظم کسی راسر جلسه راه ندهید روزی درسالن بزرگ امتحانات درسال71یکی ازمسئولین ادارات ساوه که دانشجوبودبیست دقیقه ازامتحان گذشته بود آمده بود؛ مراقبین که همه اصرارداشتن راه بدهندولی بنده مخالفت میکردم برای اینکه دانشجوها شهرهای دیگر ده دقیقه دیرترمی آمد راه نمیدادندآنگاه ایشان بابیست دقیقه تاخیرچون رئیس اداره بودبایدامتحان دهدهرچه مراقبین گفتندبنده اجازه ندادم تاایشان پیام شفایی توسط یکی ا زمعاونین مراقبی آوردبازبنده قبول نکردم وگفتم معاون آموزشی حاج آقامحمدی ازایشان باید نامه بیاریدچون میدانستم ایشان نامه نمیدهد؛ یکی از مراقبین رفت به حاج عباس گفت؛ ایشان گفته بودبسیارکارخوبی کرده است؛ بعدیک تشویقی ازطرف رئیس دانشگاه به بنده دادند؛ این نقل خاطره برای اثبات قاطعیت درمدیریت ایشان بود؛
حاج عباس آقامحمدی زمانی مسئول آموزش وپرورش غرق آبادویادبیرستان 17شهریوربود؛نقل خاطرات شیرین اززبان همکاران بسیارجالب است؛
دردبیرستان 17شهریوربهترین معلمان ومعاونان راجمع آوری وواقعاخدمت ارزنده ای به این شهرکرد؛
شایان ذکراست ایشان ازاساتیدمبرزدردانشگاه هم بود؛
استادحاج عباس آقامحمدی انسان وارسته ای که برادرانی فرهنگی وپدری نامی درعرصه رانندگی داشت که ودراخلاق ومردانگی مطرح بود(مرحوم فقیدحاج فرج) که به حق دانش آموزان؛ دانشجویان؛ معلمان ومدیران آموز پرورش یادوخاطره این بزرگ مردساوجی راپاس ودرخاطراه هاجاوید خواهدماند.
شاگردو ارادتمند همیشگی؛
حقیررضارایگان ساوجی
قسمت بیست وشش ادامه دارد
[۳/۱۵، ۲۰:۲۰] rezaraygan65: باسلام
دست نوشته حقير رضارایگان ساوجی
قسمت (27)
هفت خان رستم
معادل هفت خان زندگی است
خان اول کودکی وبچه گی
ازبدوتولدتاتقریباسن ورودبه مدرسه معمولاموردتوجه والدین وفامیل وهمسایه بودیم؛ دراین دوران مانندنهالی بودیم که زمان رامحاسبه نمی کردیم؛ نوع غذاو میوه وخوراکی ها به انتخاب والدین بودتاخودمان؛ بازیهایمان متفاوت ودوستانمان تصادفی وخیلی ازفعالیت هایمان دراذهان مان به فراموشی سپرده می شد؛ خیلی ها دوست دارند.به این مرحله زندگی برگردند.
خان دوم
دوره ابتدایی
محیط زندگی کوجک تبدیل به محیط بزرگترمیشودباورودبه مدرسه انتخاب هاآغازمیشود؛ دردوره دبستان بازیها؛ انتخاب دوست وکلامسیرزندگی شکل دیگری میگیرد؛ والدین احساس خوبی دارند غذاو لباس وتحصیل موردتوجه قرارمیگیرددرکودکی وابتدایی محبت مزه عشق میدهد وبچه ها لذت محبت رابصورت معنوی ومجازی از والدین کسب می کند؛ هنوزانسان استقلال فکری نداردوتابع والدین وقوانین حاکم برمدرسه وجامعه است؛
خان سوم
دوره راهنمایی
دراین دوره بچه هاکم کم استقلال رادرک ودوست دارند برای هرچیزچرابیاورند؛ تغیرصفات ثانویه ازاین دوره تقریبا شروع میشودتغییرصدا؛ بیداری جنسی؛ غرورمجازی وقبلااین مسائل ازآخردوره راهنمایی بودولی بدلیل تغییرجامعه ازقبیل غذاهای شیمیایی؛ تبلیغات رسانه ها؛ محتوای آموزش کتاب هابه ابتدای این دوره موکول شده است؛ درگذشته سطح سوادآموزی ورسانه ای والدین پایین ولی یک جامعه بسته داشتیم ولی امروزسطح سواد والدین بالاوقدرت تبلیغات رسانه هابالاترازوالدین؛ اگرنتوانندموازنه ایجادکنند بچه هااز این دوره به انحرافات عقیدتی وجنسی شدیدگرفتارمیشوندآنگاه درآینده زوال خانواده ونسل هاراداریم.
بیشترین نقش را دراین دوره مدرسه میتواند اشته باشدکه بچه هاواقعابایدراهنمایی شوندتامسیرزندگی رابشناسند.
خان چهارم
دوره دبیرستان
R. Raygan رایگان رضا:
http://radiosaveh.ir/archive/4-%D9%87%D9%85%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D9%88-%D9%87%D9%85%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C/17708-%D8%B2%D9%88%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%88%D8%B1%D8%B2%D8%B4-%D8%A8%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D9%87-%D8%9B-%D8%A8%D9%87-%D9%82%D9%84%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%AC%DB%8C
[۳/۱۴، ۱۹:۵۸] rezaraygan65: http://radiosaveh.ir/archive/4-%D9%87%D9%85%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D9%88-%D9%87%D9%85%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C/16415-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%AD%D9%85%D9%84-%D9%88%D9%86%D9%82%D9%84-%D8%AF%D9%87%D9%87-50-%D9%8860-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D9%87.html
[۳/۱۴، ۱۹:۵۸] rezaraygan65: http://savehje.blogfa.com/post/2280
[۳/۱۴، ۱۹:۵۸] rezaraygan65: فرهیختگان و پیشکسوت گذشته حال آینده ساوه
علوم فرهنگی پزشکی . - دینی ومذهبی- تاریخ و جغرفیا -اقتصادی - ورزشی - سیاسی -هنری -خیرین
یاد بود زنده یاد مرحوم آقا سید جعفر مقیمی ساوجی
http://savehje.blogfa.com/post/1931
[۳/۱۴، ۱۹:۵۸] rezaraygan65: http://savehje.blogfa.com/post/1941
[۳/۱۴، ۱۹:۵۸] rezaraygan65: http://savehje.blogfa.com/post/1923
[۳/۱۴، ۱۹:۵۸] rezaraygan65: http://ngo-save.blogfa.com/post/637 مشهدی جواد منعمی ساوچی
مشهدی جواد آقا منعمی ساوجی از خیرین مردم نهاد ساوه بودند خودش وفرزندش آقا رضا ( رضا رستم ) قبل از تشکیل کمیته امداد امام خمینی (ره)
به مردم نیازمند کمک میکردندیادشان گرامی باد
به قلم : حاج رضا رایگان ساوجی
[۳/۱۴، ۱۹:۵۸] rezaraygan65: http://asdisaveh.blogfa.com/post/5
[۳/۱۴، ۱۹:۵۸] rezaraygan65: http://savehje.blogfa.com/post/1953
[۳/۱۴، ۱۹:۵۸] rezaraygan65: http://asdisaveh.blogfa.com/post/4
[۳/۱۴، ۱۹:۵۸] rezaraygan65: http://savehje.blogfa.com/post/453
[۳/۱۴، ۱۹:۵۸] rezaraygan65: http://radiosaveh.ir/archive/4-همدلی-و-همزبانی/16262-زنده-یاد-حاج-احمد-مقدم-قزوینی-ساوجی-پایه-گذار-امورخیریه-درساوه.html
[۳/۱۴، ۱۹:۵۸] rezaraygan65: http://savehje.blogfa.com/post/1955
[۳/۱۴، ۱۹:۵۸] rezaraygan65: http://savehje.blogfa.com/post/1979
[۳/۱۴، ۱۹:۵۸] rezaraygan65: http://olamasaveh.blogfa.com/post/188
[۳/۱۴، ۱۹:۵۸] rezaraygan65: http://savehje.blogfa.com/post/1968
[۳/۱۴، ۱۹:۵۸] rezaraygan65: http://www.radiosaveh.ir/archive/4-%D9%87%D9%85%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D9%88-%D9%87%D9%85%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C/16877-%D8%A2%D9%84%D8%A8%D9%88%D9%85-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%87%D9%87-50-%D9%88-60-%D8%B4%D9%87%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D9%87.html
http://www.radiosaveh.ir/archive/4-%D9%87%D9%85%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D9%88-%D9%87%D9%85%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C/16249-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D9%87%D9%87-60-%D9%81%D9%88%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%84-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-
R__R.
[۳/۱۴، ۲۰:۰۲] rezaraygan65: پدرفرزندرانداداد؛ دادم آنچه داده بودمراخالق؛ تونیز بخوان آنچه خواندخالق؛ تااین به آن به دررودتا عاق نشوی
R___R
[۳/۱۴، ۲۰:۰۲] rezaraygan65: درحمام جامه ازتن افتادورنگ ازرخسارپریدوهمه چشم دوختند؛رندی به کنایه گفت بینوارا که جامه نفس نگه دارجامه جسم افتادنی است
R _ R
[۳/۱۴، ۲۰:۰۲] rezaraygan65: باسلام
اثررضارایگان ساوجی
آن زمان واین زمان
آن زمان والدین برای نمازصبح بیدارباش میزدند
این زمان ظهرباش
*******
آن زمان عروسی هاداخل خانه هاباصفاومحبت وغذاهای سالم انبوهی ازمهمان
این زمان باتالارهای مجلل وانواع غذاهاو مهمان اندک وبدون صفاوعشق
******،
آن زمان انتخاب همسربه پیشنهاد والدین ونوددرصدپایدار
این زمان انتخاب بچه ها ده درصدپایدار
********
آن زمان آهنگ هابااشعارعارفان ساخته می شدو مانده گار
این زمان آهنگ ها بااشعاررپ و..
*******
آن زمان مدرسه های دوشیفت ودرس های پرمحتوا
این زمان مدرسه های تک شیفت و درس های بی محتوا
*******
آن زمان بخاریهای نفتی وکرسی ودورهمی ها
این زمان گازوشومینه وپکج وجدایی ها
******
آن زمان پول توجیبی بچه هاپول خردوشنگول
این زمان اسکناس ودلاررنجور
******
آن زمان ازفرط تلاش وکارو زحمت خواب راحت داشیم
این زمان ازسرحسرت؛ بامشتی قرص نگران هستیم
******
آن زمان والدین کم سوادوبیسودافرزندان متعهدوباسودا
این زمان والدین باسودا فرزندان بیسواد
******
آن زمان نزدیک عیدباانواع شیرینهاولباس دوزیهاوتخم مرغ رنگ کردنهاو عیدی هاعشق می کردند بچه ها
این زمان انگیزهامرده وخمودی حاکم شده بربچه ها
*****
آن زمان شوق کارتون هاو سریالها وفیلم هابچه ها داشتند
این زمان تکیه برمنقل هاوقلیانهاوکافیشابهابچه هادارند
******
آن زمان درمان های خانگی ومریضی های کم
آین زمان داروهای متنوع وانواع مریضی ها
*******
آن زمان بازیهای محلی وگروهی ورفاقت های جاودان
این زمان بازیهای انفرادی والکترونی وتنهایی و رفاقت های مجازی
******
آن زمان عشق؛ این زمان درد
آن زمان روح؛ این زمان نوح
آن زمان راضی؛ این زمان غازی
آن زمان گنج؛ این زمان رنج
آن زمان لذت؛ این زمان ذلت
آن زمان عاشق؛ این زمان غافل
آن زمان حال؛ این زمان غال
آن زمان حیات؛ این زمان ممات
آن زمان غذاهای طبیعی؛ این زمان شیمیایی
آن زمان جمع واین زمان تفرق
آن زمان ضرب واین زمان تقسیم
آن زمان توان واین زمان جذز
******
یادآن دوران وبازیهاویاران ورفیقان وشفیقان وعزیزان بخیر
ایام بکام وروزگاربه وفق مرادباد
التماس دعا
[۳/۱۴، ۲۰:۰۲] rezaraygan65: سالکی سحرگاه ازخواب نازپریدو عبادت به نیت مزد آغازنمود؛ هاتفی ندادر داد؛
مزدت دهنده به مثقال وعمر دهندچوکفتار
R___R
[۳/۱۴، ۲۰:۰۲] rezaraygan65: مناظره دیوانه وعاقل
ازحقیر رضارایگان ساوجی
×******
من دیوانه وشماعاقل
من مست وشماهوشیار
من خواب وشمابیدار
من خاروشماحلوا
من نداروشمادارا
**********
من دیوانه وشماعاقل
لباس من ژولیده ولباس شماشیک
قیافه من سه درچهار قیافه
شماآچار
دستان من درازبه خداو دستان شما دراز به خلق
سقف من آسمان وسقف شما.کجا
*********
من دیوانه وشماعاقل
نه خانه ونه عمارتی ساخته؛ شماساخته اید
نه یاری انتخاب کرده ونه دلبری؛ شماکرده اید
نه سنگی به کسی زده ونه دشنه ای؛ شماکرده اید
نه زیرآب کس زده ونان بردهایم؛ شماکرده اید
نه مال کسی به ستم خورده و برده ام؛ شماکرده اید
نه به ناحق جان ستادن ونه قاتلم؛ شماستانده اید
*×******
من دیوانه وشماعاقل
من بیسوادوشماباسواد
من احول وشمازیرک
من خنگ وشماباهوش
من اسکول وشما..ک..
*****
من دیوانه وشماعاقل
گاهی سنگم زنند وگاهی پولم دهند
گاهی تحقیرم کنندوگاهی تشویقم کنند
گاهی بازیچه خلقم کنندوگاهی چیزکی دهند
گاهی لباسم پاره کنندوگاهی لباسم دهند
*******
من دیوانه وشماعاقل
نه شناسنامه وکارتی نه هویتی
نه همدم عشقی ونه محبتی
نه خانه وکاشانه نه هم صحبتی
نه دوست ورفیق ونه هم دمی
******
من دیوانه وشماعاقل
یک عمرپیاده بودم وشماسواره
یک عمرکهنه پوش وشماشیک پوش
یک عمر درمان دردماچرخ روزگار
و
یک عمر درمان دردشماطبیان ماهر
دکتران حازق ازشماو دردورنج ازما
نان وغذای. لذیذازشماونان وپنیرازما
*******
من دیوانه وشماعاقل
این گفتم تابدانیدپس چرا؟؟؟؟
عاقل کندکاری که بازآردپشیمانی
التماس دعاعاقل
[۳/۱۴، ۲۰:۰۲] rezaraygan65: فرزندپدرراگفت؛ آرزوچه داری تابرآورده کنم؛ پدرگفت؛ جوانی راباز گردان؛ پسرگفت؛ این نزدخالق است ومن معذور؛ پدرگفت؛ پس خالق رادریاب که آرزوی آن دارم